دقیقا شرایط من هم همین بود و هست
چه میشه کرد چاره ای نیست باید سرنوشتمون رو بپذیریم و خودمون برای زندگی مون تلاش کنیم. با غصه خوردن چیزی حل نمیشه جز اینکه بیشتر آسیب میبینیم
من خونواده خودم و همسرم مثل مهمون اومدن مراسم عقد و رفتن. هیچ کدوم هیچ‌کمک و حمایتی نکردن جالب تر اینکه دو خونواده هم فقط دخالت میکردن و مخالف ازدواج ما بودن و تموم تلاششونو میکردن که بهم بخوره😂😂
پس دقیقاً مثل من هستی
خانواده ما دو نفر هم دقیقا همینه
نه تنها حمایتی نمی کنن بلکه حتی توقع دارن ما بهشون کمک کنیم و حتی سنگ اندازی و دخالت هم می کنن
حتی خانواده های پدر و مادرم هم مدام بهم میگن به پدر و مادرت کمک کن و ... اوف حرص میخورم مگه من چقدر توان دارم
حالتو درک میکنم و می‌دونم چقدر ناراحتی اما سعی کنید خودتون دوتا روی زندگی تون تمرکز کنید و زندگی تونو بسازید. گذر زمان خیلی چیزا رو مشخص میکنه
باشه مشکلی نیست ولی دیگه حداقل دخالت نکنن
من سی سالمه شاغلم خودم ماشین دارم و کاملا مستقل
الان یه کم با خواستگار م به اختلاف نظر خوردم
مامانم میگه حق نداری باهاش بری بیرون و ...
واقعا چطور روش میشه به یه دختر سی ساله اونم کاملا مستقل امر و نهی کنه ؟
آخه من اگر به حرفت گوش ندم میخوای چیکار کنی ؟از ارثی که ندارم محرومم کنی ؟بهم جهاز ندی و عروسی نگیری ؟یا مثلا پول توجیبی رو‌قطع کنی ؟خب وقتی هیچ کاری برام نمیکنی پس قانون هم نمی تونی تعیین کنی
اسی جان همه حرفا تو میفهمم مطمئنم همه اینکارایی که امروز از پدر و مادرت انتظار داری برا بچه هات مو به مو انجام خواهی داد ولی یه چیزی ازت میخوام اینکه برای آرامش خودت از هیچکس انتظار نداشته باش نه امروز از پدر و مادرت و نه فردا از بچه هات و نه همیشه از هیچکس
ببین من علاوه بر این ها از زمان شاغل شدنم خونه مستقل هم داشتم و تنها زندگی میکردم توی یه شهر دیگه بازم هزار جور دخالت کردن شما که تو خونشونی دیگه فکرشو بکن😆 حرص نخور ازدواج کنی از همه این مسائل راحت میشی
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
