دیشب دیروقت برگشتم خونه
انقدررررر خسته بودم که نتونستم ناهار امروز رو آماده کنم
نه حتی ظرفا رو بشورم
صبح بعد رفتن هم همسر و پسرم
دخترمو بیدار کردم که بذارمش مهد
خونه ترکیده بود!
رفتم دستشویی و دیدم بله لک بینی پریودمم استارت خورده:/
همسرم پیام داد که دست به خونه نزن خودم برگشتم کارا رو میکنم
اما من واقعا خونه رو مخم بود
دخترمو گذاشتم مهد و اومدم شرکت
کارای سمت صبحم رو تموم کردم و آماده میشدم برای جلسه که دیدم عع جلسه کنسل شد
مرخصی یه ساعته رد کردم و برگشتم خونه و ظرفا رو شستم و همه جا رو مرتب کردم و حبوبات برای آش خیس کردم واسه شام😁
به همسرم پیام دادم که کارا رو کردم شما فقط ناهار بخرید برا خودتون
برگشتم شرکت و بقیه کارامو کردم
همسرم زنگ زد و گفت برات ساندویچ میارم دم شرکت🤌🏻😎
هیچی دیگه الان نشستم که بیاره
بخورم برم تو جلسه و کارای قرارداد با کارفرما
شاید بگید خب که چی اینجا نوشتی؟خواستم اینجا بنویسم که یادم بمونه زندگی همینه!سخت و آسونش باهم پیش میاد
قرار نیست همیشه گل و بلبل باشه اما هزاربار خداروشکر❤️