شما جای من بودین چیکار میکردین با شوهر هرزه بدکار

اره این چند مدت کارم شده بود اشگ و التماس که خدایا بچه بده زندگیمون گرم بشه اما مثه اینکه صلاح نیست منم بیخیال بچه میشم چرا دنیا بیاد دنیای بی رحمی که روز به روز بدتر میشن آدماش نمیخوام بچه بیارم و همه چی می‌سپارم به خدا 

نه قبلا دو سماه پیش هم مچشو گرفته بودم تلفنی با یه زنه در تماس بود که شمارشو پاک میکرده منم فهمیدم و چه دعوایی که نشد فکر میکردم خیانت تلفنی بوده و این باز آدم نشد و بکار کثیفش ادامه داد تپش قلب گرفتم و باخودم گفتم دیگه پی گیرش نميشم چون تحمل ندارم تموم تن و بدنم به لرزه میاد اما دیدم بدرفتاری میکنه زور میگه که دیشب گوشیشو چک کردم دیدم بعللله آقا همش بین ساعتای ۱۲ تا ۲ اتاق خالی میگیره و بحساب یکی چندبار مبلغ زده و هی زنگ و سوئیت خالی...

نه دنبال کار هم هستم ولی خوب که فکر میکنم چرا برم کار کنم اینهمه خرج نکردم اصراف نکردم که آقا پولدار بشه خیانت کنه سر کار نمیرم دندش نرم باید اون روزا رو جبران کنم پول بده حالا یجوری ازش میگیرم سرد و یخ هستم مثه خودش اصلا نمیخوام یک ثانیه هم ببینمش ولی تا له شدنش رو نبینم آروم نمیشم منم عذابش میدم با موندنم دیگه براش مثه سابق نمیشم اصلا اصلا

نبابا دردم همینه پولم نمیده زورمیگه و بابت چندرغاز ازم حساب کتاب میگیره باز با زنای خراب میره هرزگی و پول خرج کردن الهی پول دوا دکتر هردوشون بشه الهی هر چی زن خرابه خونه خراب کنه سرطان بگیره

اره واقعا نمیدونم چطور دیگه ادامه بدم به زندگی نابودم کلا روحیم داغون شده