میخواستیم یه سفر یه روزه بریم روحیه مون عوض شه ... برداشت بدون اطلاع دادن به من باباشو آورد باباشم از ایناست که هیچ جا نمیره و دوست داره همش توخونه بشینه به زور آوردش .. صندلی عقب ماشین مام داغونه .. عقب نشستم کمرم داغون شد .. باباش دوساعت از برنامه عقبمون انداخت ... اونجا هم یه ریز غر زد 😥ظهر رسیدیم به محضی هم که ناهارمونو خوردیم گفت بریم 😭هرچی گفتیم ۳ ساعت توراه بودیم بذار لااقل دوساعت دیگه بشینیم ، گفت نه ... باید برگردیم .. تو راه هم فقط دستور و غر غر ....... حالا هم منو شوهرم سر همین موضوع قهریم ... بنظرتون حق داشتم ؟؟؟؟
البته به روی پدرشوهرم نیوردم ولی ازدست شوهرم ناراحتم
حق داری ناراحت باشی
بله ولی مردا نفهمن
مدارا کن. سنشون بالاست بی حوصله میشن.
کاش غرنمیزدی. بااین کارش دیگه نمیاره پذرشو
چقدر بد
شوهر منم وقتی میریم مسافرت ی رییییز غر میزنه
حق که داری ...ولی پدر شوهرت عین شوهر منه
ما هم تازه رفتیم مسافرت با خانواده‌ش ۴ روزه کل مسافرت دعوامون شد هی تیکه مینداختن منم سکوت کرده بودن آخرم گفت چرا زنت هیچی نگفت
شوهرم گفت یه چی میگه میگید ناراحت شدم نمیگه میگید هیچی نمیگه
دیوونست؟ادم سالمند حوصله پیک نیک نداره
آره...شوهرت اس....
حق داری ولی فک کن این قضیه برعکس میشد دوس داشتی باباتو ببری گردش و بابات غر غرو بود؟ ولی تو بازم بچشی دوسش داری یک بار بوده بخاطر خانوادش نزن تو ذوقش گناه داره دفعه بعدی نذار بیاره
چند ساله ازدواج کردین؟چندنین باره سه نفری میرین؟
اگه تکرار نشه مشکلی ندارد بیخیال حالا شد دیگه چیکار میشه کرد
حالا مثل مادر شوهر من بیاد و برنگرده خوبه دیگه تکلیفت روشن شد دفعه ی بعدی جایی نبریش مادرشوهر من یک سره میگه بریم مسافرت همه جا هم ببریش سیر نمیشه همیشه هم خونه ی منه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
