بنده متاهلم و یه خواهر مطلقه و یه برادر 14ساله دارم.. پدرم بیماری بدی گرفتن و دوسال فوت کردن.. توی این دوسال مادرم پوست مارو کنده مدام با خواهرم و برادرم دعوا میکنه و اصلا از اینکه خواهرم باهاش زندگی کنه راضی نیست.. چند روز بعد از مراسم سالگرد پدرم اومد و گفت میخوام ازدواج کنم با اینکه قلبا دوست نداشتیم قبول کردیم و طی دوسال شاید 50نفر اومدن براش و از بینشون هیچکدوم نپسندید یا شرایط سخت میذاشت براشون
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
چندباری گفت بهم بعضا پیشنهاد صیغه شدن و ازدواج موقت میدن و... ما هم چون چند مورد ازدواج موقت ناموفق دیده بودیم بهش میگفتیم تو که کیس ازداج دائم داری.. ازدواج موقت اشتباه
به امید خدا،خانم دکتر آینده هستمتویی که امضامو خوندی،اگه برام دعا کنی قبول شم،خوشبخت و عاقبت بخیر شم،خدا دل خودمو خانواده مو پر از آرامش کنه،منم از خدا می خوام هیچ وقت رنگ غم نبینی،از خدا می خوام تویی رو که با قلب مهربونت دعام کردیو خوشبخت و عاقبت بخیر کنه،از خدا می خوام سفرت همیشه پر برکت و پر روزی باشه،انشاءالله که تنت همیشه سلامت باشه🤲آمین ای خدای جهانیان
تا اینکه خواهرم یه روز پی ام داد بهم و گفت اجی مامان منو از خونه بیرون کرده و رفته با یکی صیغه شده و منم بخاطر اینکه گفتم کارت اشتباه از خونه بیرون کرده و شبا تو ماشین تو خیابون میخوابم