شب عروسی دایی مو و زنش بود بعد اینکه میخواستن بیان خونه خودشون از شانس گند کلید گم شده بود...پدربزرگم و داییم اومدن با قفل ور رفتن ولی باز نشد و یهو بابام گفت برید کنار خودم بازش میکنم و زد کلا در رو شکوند😐😂 بعد فرداش همه اومدن خونه داییم گفتن مبارکه بعد دایی م گفت مبارک چی؟؟؟ در نبود ترسیدیم...هیچ غلطی نکردیم🤣🤣🤣
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
عروسی مون روز تولدم بود همسرم بی خبر من کیک سفارش داده بود رفتیم شیرینی ها رو بگیرم که بیاریم من لج کردم گفتم میخوام این کارتن خودم بیارم کارتن کیک خیلی باهال بود اصلا به کیک نمیخورد همسرم لج کرد گفت نه بذار خودم میبرم جلو در ماشین وایستاده بود هم میخواستم بیام پایین نرفت اون ور کارتن تز دستم افتاد کیک خراب شد البته افتاد رو در کارتن رفتیم خونه بابا مامانم اینا خوردیم چقدر خندیدم گفتم این کیک وای خراب شدش شوهرم مات مونده بود نگاه کیک میکرد رفت دوباره یکی دیگه سفارش داد دوسال از عروسی مون میگذره هموز یاد روز عروسی مون میفتم از خنده دل درد میشم مخصوصا قیافه شوهرم که یادم میاد 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
شب عروسیمون تو تالار ولو شدم رو زمین..... جلو تالار آتیش بازی داشتیم.. یهو صدای ترکین اوم چنان جیعی کشیدم که همه خندین به صدام.... تو فیلم بود صدای جیغم