بهش میگم تو دوسم نداری ناراحت میشه ولی تمام رفتاراش دلیل دوست نداشتن منه امروز مریض بودم بیکاره یه سره تو خونه هفته ای یه بار شاید بره سر کار صبح پاشدم حالم خیلی بد بود گفتم پاشو الان ببرم دکتر گفت بزار غروب گفتم تا اون موقع داغون میشم خودم پاشدم تنهایی رفتم افتادم زیر سرم تک و تنها تازه از در اومدم به عالمه قیافشم ریخت بهم اصلا نگفت حالت خوبه یا نه فقط تشر رفت بهم که قرصاتو بخور الانم لرز گرفتم اومدم تو اتاق خواب میدونم بیداره اصلا نیومد دنبالم حالمو بپرسه بخدا اون مریض میشه انقد مواظبشم نمیدونم چرا این با من اینجوره خدایا خودت به داد غریبای بی کس برس که جز تو کسی رو ندارن کاش مامانم پیشم بود یه ساله ندیدمش😭😭😭