ی دختر ۱۵ساله دارم باپدرومادرم زندگی میکنه سه ماه ازدواج کردم ولی همسرم اصلا از دخترم خوشش نمیاد دخترم خیلی خجالتی وبی زبونه هر دوهفته یکبار میارم یکی دوشب بمونه پیشم اونم بعدش باشوهرم دعوام میشه میگه بی تربیت گستاخ چرا سلام نداد چراتشکرنکرد نمیدونم چیکار کنم راهنماییم کنید
چرا ازدواج کردی؟ دخترت گناه داشت
الهی بمیرم هم برای دل تو که مادری هم دخترت. چه میشه کرد. ای کاش باباش آدم بود که باهاش میموندی.
قحطی شوهر بود میموندی پیش دخترت
یعنی چی جگرگوشته
میخاد همین دو هفته یه بارم نیاد
واقعا نمیدونم چی بگم کاش مشاوره برید
ولی من از همین ازدواج اولم به حدی سیرم که مطمئنم هرگز به دومی فکر نمیکنم
آخ آخ شما که نوجوون داری چرا تو ازدواجت دقت نکردی اخه؟
بگو عقده تشکر شنیدن داری؟؟والله به خدا
بمیرم برا دخترت🥺
کاری به همسرت ندارم ولی دختره پانزده ساله یکم عجیبه سلام نکنه تشکر نکنه اینا ک خجالت نمیخاد
عزیزم تو هر شرایطی دخترت باید برات الویت باشه...
(منظورم این که طلاق بگیری)
بین دختر وشوهرت باید یک نفرو انتخاب کنی
نیارش دیگه اون بزرگ شده
شوهرت حسادت داره
شایدم خسیسه
نمی ارزه بخاطر گذشته زندگی الانتم خراب کنی مردم فردا میگن تو ایراد داری
وقتی ازدواج انتخاب کردی مدیریت کن
بخاطرِ دخترت میتونستی فعلا ازدواج نکنی بچت گناه داره که مامان بالا سرش نیست.شوهرت خیلی بیشعور و عوضیه وگرنه اون‌بچه الان باید با شما زندگی میکرد
کاری نداره که به دخترتون بگیدسلام واحوالپرسی کنه وموقع رفتن هم به همسرتون بگه ممنون عذرمیخوام مزاحم شدم خیلی خوش گذشت وخداحافظ
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
12 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
16 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز