و (ناپدریم) خیلییی بد دله .
عصری قرار بود وسیله پدر شوهرم اینارو از خونه مامانم اینا بریم بیاریم ک شوهرم سرکار بود منم زنگ زدم ب پدرشوهرم گفتم خودت برو. پیامک دادم گفتمش مامانم خونه نیست ب ناپدریم زنگ بزن.ک بیاد درو باز کنه
حالا پدر شوهرم رسیده دم خونشون زنگ زده مامانم ک وسیله رو بیاره.
ناپدریم خیلییی بدش اومده زنگ میزنه ب پدرشوهرم میگ کاری داشتی دیگ ب خودم زنگ میزنی ن زنم.
الانم دعوا شده این ک شکاکه فلانه چخاکی بریزم من