یه بار یه برگه نمیدونم از کجا اومده بود خونه مون زیرش تایپ شده بود خبرگزاری مهر
شوهرم روش نوشته بود دوستت دارم
یه جوری بود انگار خبره! نکهش داشتم همینم واسم ارزشمند بود
راستی
خواستگاری ک اومد همه بودن دایی هام و....
بدهمسرم پدر مادرش روستایی هستن و کمی سطح پاینن
همه به این دلیل میگفتن قبول نکنید
ولی شکر خدا الان از همه دخترای فامیل خوشبخت ترم
همسرم لای جمع ب پدرم گفت من....خانم رو دوست دارم و قول میدم ازش مواظبت کنم
تولدم بود خبر نداشتم میخواد سوپرایزم کنه بعد بعدازظهر اومد گفت اماده شو ببرمت بیرون دوری بزنیم باهاش رفتم بعد دیدم جلو تالار وایساد پرسیدم چرا اینجا وایسادی گفت پیاده شو با ام رفتیم دیدم هزار نفر مهمون دعوت کرده واسم تولد گرفته😍😍😍بعد گفت حالا بریم کادو رو بهت بدم رفتیم تو محوطه تالار سویچ یه لاماری رو بهم داد😍😍گفت سوار شو یه دور بزن ببینم چطوره با خوشحالی سوار شدم پامو گذاشتم رو گاز گاز دادن من همانا و بیرون رفتن پام از زیر پتو همانا😐😐و اینگونه بود که از خواب بیدار شدم
همیشه دستمو میبوسه ، تو بینارستان وقتی بچمو به دنیا اوردمم یه انگشتر و دستبند ست کرفته بود
اومد دیدنمون ، وقت ملاقات جلو همه دستم کرد ، دستمو بوسید 🥲
خیلیی کارا
ولی مثلا یکیش یه بار خانوادش زنگ زدن بیایین بریم فلان جا(ما هرهفته میرفتیم تفریح)بعد من پریود بودم بهشون گفته بود کار دارم نمیتونم بیام ولی جمعه بود و خونه بود بعد گفت چون پریودی سرده کمرت درد میگیره🥲میدونم کار خیلی کوچیکه ولی برای من خیلی ارزش داشت کارش
هیچ وقت از ظرف شستن خوشش نمیومد ، از وقتی زایمان کردم هیچکی پیشم نبود
همه ظرفا رو خودش میشوره حتی نمیزاره بمونه نو ماشین بندازم ، نمیزاره زیاد تو اشپزخونه بیام
برام صبحانه و شام اماده میکنه جون خونه س
