اخرين ديدار عصر بارونى مرداد ماه امسال رفتيم پارك شهر كلى گشتيم بارون باد شديد ميومد هردومون خيس شديم كلى خوش گذشت بعد رفتيم كافه بعدش ديرم شد با استرس اومديم سمت خونه ك تو خيابون بالايى موقع خداحافظى بغض كردم گفتم با اينكه ديگه نميبينمت ولى هميشه در كنج دلم دوستت دارم😢
کاش هیچ وقت از کنارش تکون نمیخوردم! کاش بیشتر بغلش میکردم و قربون صدقش میرفتم! کاش قدر لحظه های با هم بودنمونو بیشتر میدونستم! مراقب عزیزانتون باشید 🖤💔