2777
2789

شوهرم تو یه کارخونه قطعات خودرو کار میکنه

هوایی شدم از شرکت خوبی که بودم اومدم کارخونه اینا گفتم حقوق خوب داره باشوهر میرم میام الان بعد چندماه فهمیدم خیلی سنگینه کارش و نمیخوام برم نمیشه بگم نمیتونم ۶ ماه اومدم همه میبینن که میتونم ولی دوست ندارم کار به این سنگینی بکنم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

عین حقیقت رو بگو

اتفاق بدی پیش اومده؟ حس میکنی بدبخت شدی؟ یه لحظه صبر کن. از خودت دور شو. توی تاریخ دور شو. اتفاق هایی رو به یاد بیار که فکر میکردی ازشون زنده بیرون نمیایی. چی شد؟گذشت. به اتفاق هایی فکر کن که توی طول تاریخ برای آدمها پیش اومده.به جنگ به قحطی به بیماری ها. حالا توی جغرافیا از خودت دورشو. به کشورهای دیگه فکر کن. به آدمهای دیگه. دردت در مقایسه با دردهایی که بشر متحمل شده چقدر بزرگه؟ چقدر عمیقه؟ من اینجوری با مسائلی ناخوشایند برخورد میکنم
احساس میکنم دارم خودمو از پا درمیارم ولی تهش چیزی برام نداره نمیخوام به خودم ظلم‌کنم چطوری به شوهرم ...

بگو میخوام درس بخونم یا اگه بچه داری بیشتر مراقب بچم باشم یا کلاس خاصی ثبت نام کن یا بگو تو یه زمینه دیگه میخوام مشغول شم

بهانه رو خودت نوشتی اینکه سنگینه برات و از توانت خارجه به همسرت بگو

یه بار صحبت کردم بردنم جای سبک تر مثلا

ولی کلا کار با قطعات خودرو خودش سنگین هست هرچقدرم کار سبکه رو بهت بدن

بهانه رو خودت نوشتی اینکه سنگینه برات و از توانت خارجه به همسرت بگو

ولی اره چرا راست شو‌ نگی بگو خیلی فشار روته و بعدا قراره مادر شی اینجوری از پا میوفتی و فشار وارد میشه به بدنت

بگو میخوام درس بخونم یا اگه بچه داری بیشتر مراقب بچم باشم یا کلاس خاصی ثبت نام کن یا بگو تو یه زمینه ...

هیچکدوم😂 نه بچه نه درس خودم دلم میخواست بچه ولی چون مستاجریم نمیرم سمتش

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792