یه بار سرماخورده بودم شدید بینی ام رو از بس با دستمال کاغذی گرفته بودم پوست پوست شده بود
صبح که میخواستم برممدرسه کلی کرم مرطوب کننده زدم بهش گفتم یکم روش بمونه وقتی بخوام برم صاف میکنم
چشمت روز بد نبینه یادم رفته بود کرم رو صاف کنم و با این حالت راهی مدرسه شدم با غرور تو خیابون قدم میزدم
یه پسر خوش تیپ نگام کرد و خندید من از اینکه پسره از من خوشش اومده با غرور بیشتری راه میرفتم
تا اینکه رفتم مدرسه و فهمیومچه گندی زدم😢