2777
2789

شوهرم کارش توشهر نزدیک روستامونه قصد داریم از روستا بریم ولی خانواده شوهرم بخاطر اینکه همسرم پسربزرگه بهش وابسته ن اجازه نمیدن میترسم احساساتشون شوهرمو تحت تاثیر قرار بده دوس دارم بریم پیشرفت کنیم برای اینده بچمون چی بهش بگم نظرش عوض نشه

خسته از زندگی🥲💔

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

الکی بگو‌ میدونم خیلی سخته عزیزم 

منم سختمه از خانوادم دور شم و اونا هم به من احتیاج دارن 

اما ما الان مسئولیت بچه ها داریم 

باید بفکر خوشبختیشنن باشیم و‌….


نمیدونم چرا بی دلیل تعلیق شدم دیشب فقط توی تاپیک های التماس دعا برای همه آرزوی خوب کردم 😐

خونتون به خونه مادرشوهرت نزدیکه؟ 

خیلی بده وابسته باشن هرچه زودتر برو تو شهر.  هم برای پیشرفت خودتون هم بچه ها 

خدایا من را رها نکن هرجا که تو بامن باشی آنجا برایم بهشت است💚

حق دارن تو هم حق داری به هر حال قبل از اینکه شوهر تو باشه سر اوناست 

اما وسوسشکن زود به زود سر میزنیم اخر هفته هی میایم 

اصلابعد یه مدت برمیگردیم  

شاید اوناهم اومدن شهر

من حسابم ز همه مردم این شهر جداست من امیدم به خدا بعد خدا هم به خداست💜🙂
اره مادرشوهرم موافقه پدرشوهرم اجازه نمیده

 خب مادرشوهرت موافقه چه بهتر با پدرشوهرت صحبت کنه و بگه راه دوری نیست همش سر میزنین بهشون


اما سعی کن شوهرتو بگیری تو دستت ن یهو پشیمونه شه بهش بگو فقط بخاطر بچها بریم شهر

خدایا من را رها نکن هرجا که تو بامن باشی آنجا برایم بهشت است💚

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز