فکر میکنم چندماه یا حدود ی سال هست که دیگه مثل ساااااااابق حس ندارم
سال94ازدواج کردیم
از لحاظ ج**که بهترم شده کیفیت رابطمون.
از لحاظ عازفیم. مث اون اولا پر سور نیست ولی بیشنر رو هم شناخت پیدا کردیم و بهم وابسته ایم.
حدود 1 سال. من عاشقشما،خیییییلی زیاد، اصلا نگاهش میکنم دلم هری میریزه
اما واقعا حوصله ندارم هرشب هرشب لباس خواب بپوشم و آرایش کنم و میز شام بچینم و شمع روشن کنم 😂🤦🏻♀️
به نظرم هفته ای یبار کافیه...
ولی اون دوس داره ازسرکار ک برمیگرده.( من ظهر ساعت 3 برمیگردم اون شب ساعت 9 ونیم، یعنی ناهار رو باهم نیستیم معمولا)
دوس داره وقتی میاد من خونه رو خیلی رویایی آماده کرده باشم 😂
منو همسرم ازدواجمون سنتی بود ولی خب الان دوسال که از زندگی مشترکمون میگذره هنوزم مثل همون اوایل هستیم باهم
یه نفر هم میشناسم بعد پونزده سال هنوز هرشب و گاهی روزی دوبار رابطه دارن به نظرم کار این خانمها خیلی سخته اون دنیا خدا خیلی هواشونو داره
۶ ماهه عروسی کردیم خستم چون فقط وقتایی ک بهم نیاز داره خوب میشه احساس میکنم دارم افسردگی میگیرم اینا حرفامونه
من
از لحاظ مالی هزینه رو جور کن ولی از لحاظ اخلاقی من تا وضع اینه حالا حالاها نمیخوام یکی دیگم بیاد ای وسط بدبخت بشه
کار خاصی باید میکردم؟
اخلاقت خیلی یجوریه
من اصلا نه خوشم میا نه حوصله تحملش دارم
هزاربار گفتمت جبران کن خربار فرصت دادمت تهش با یه معذرتخواهی تموم شد
اون
چه کار کنم خانومم تا تو راضی باشی
من
کاریم نداشته باش تاوقتی رفتارت اینه ابراز علاقه نکن وقتی میای در حددست دادن باشه سعی نکن بخوای خوشحالم کنی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
