بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
امروز از مدرسه اومدم قرار بود تنها برم خونه از مدرسه اومدم بیرون یکم رفتم جلو که بابامو دیدم خلاصه با موتور اومده بود رفتیم پرسید چی خوردی تو مدرسه چیزی خوردی منم گفتم نه چیزی نخوردم و یکم زر زد بعد گفتم خب بریم واسم خوراکی بخر شروع کرد دقیق حرفاشو یادم نیست بعد خلاصه به خوراکی گفت نه منظورش این بود تو مدرسه چیزی نخوردی حالا خوراکی میخوای منم گفتم اصن هیچی نمیخوام شروع کرد داد و فحش تا خوده خونه لیاقت نداری احمق بیشعور الاغ خلاصه ...تا رسیدیم خونه گفت گمشو احمق لیاقت نداری منم رفتم درو بستم از عصبانیت و ناراحتی کلیدمو پرت کردم تو حیاط برداشتم رفتم بالا لباسامو پرت کردم گریه کردم فریاد زدم اخر سر نتونستم خودمو کنترل کنم با شیشه دستمو با تمام قدرت خط انداختم هیچی نفهمیدم اون موقع فقط زدم دیدم عین چی داره خون میاد رفتم دستشویی خواستم بشورم پاک کنم با دستمال مونده بودم چه گوهی بخورم خیلی خون میومد داد میزدم خدایا چرا گذاشتی اینکارو بکنم خدایا چرا تحملمو بیشتر نکردی که اینکارو نکنم پشیمون شده بودم بعد گوشی بابامو تو خونه دیدم فهمیدم بزودی میاد خونه سریع رفتم دستشویی خلاصه اومد و دید تو دستشویی بودم واویلا وحشی بازیاش شروع شد من فقط گریه میکردم اومد منو زد عینکم افتاد سمتم میومد میترسیدم بعد یه قدم رفتم عقب پام رفت رو عینکم شکست دیگه کامل داغون شد دستشویی پر خون بود لباسم خونی خلاصه بگم زنگ زد مامانم گفت بیا گفت شلوارتو عوض کن شلوارمو عوض کردم لباسم خونی بود رفتیم بیمارستان یکی دید گفت برید اونجا بعد نوشته بود اتاق عمل اورژانسی رفتیم دکتر دید خداروشکر عصبم سالم بود پوستم باز شده بود فک کنم رسیده بود به گوشتم مطمئن نیستم دکتر اومد دستمو بخیه زدن