كيا با شوهراشون خوش ميگذرونن

من🙂

منم دلم میخواد ولی بزور که نمیشه رابطه باید دو طرفه باشه

نه اینکه شما بد باشی یا همسرت ولی شما آدم های همدیگه نبودید

ما رابطه شخصی مون داغونتر از شماس

تازه اکیپ دوستانه و باغ و اینا رو هم نداریم

دو تا مشکل اساسی هم تو زندگیم دارم که دارم زیر بار فشارشون له میشم

فیلم چطور بود؟

اون خیلی با من حرف میزنه اما من اصلا

ببین علایق شوهرت چیه درموردشون تحقیق کن بخون عکس ببین

بعدش بیا با شوهرت درمورد اونا حرف بزن

مثلا شوهر من عاشق فوتباله و من همش درمورد فوتبال و اینا میخونم و مثلا براش فیلم میفرستم برنامه فوتبالی نصب کردم میدونم چ ساعتی چ فوتبالی داره و میام کنارش دوتایی فوتبال میبینیم و باهاش ب شوخی کل کل میکنم

از این چیزا شروع کن و ب مرور زمان وقتی ببینه تو ب علایقش اهمیت میدی اونم ب تو اهمیت میده و حرف میزنه

مثلا رفیقش باشه 

من همیشه بهش میگم تو رفیق منی و باهاش دوستانه حرف میزنم و اونم باهام احساس راحتی میکنه و ساعت ها باهم حرف میزنیم

مثلا صب یهو از خاب بیدار میشیم تصمبم میگیریم ناهار بریم توی طبیعت اون میره مرغ و وسایل کباب میخره تا بیادش من برنج درست کردم و توی راه همش اهنگ و شادی و صحبت اونجاها خوراکی و میوه و قلیون تعریف کردن 

یا شده شبا رفتیم دور بزنیم 4ساعت رانندگی کرده و حرف زدیم از همه چییی 

توی خونه هم با هم شوخی میکنیم و میخندیم 

البته روزای بد هم داریم 

چند وقت دیگ ک برف بیاد ناهار درست میکنم میریم تو برف میخوریم

عزیزم میگی دلت گرفته 

چی بگم بهت 

میتونی برای اوقات تنهایتون برنامه ریزی کنید

ما اکیپ دوستانه و اینا نداریم

ما دوتایی با هم خوش میگذرونیم.ترجیح میدیم مسافرتا و جشنا و....همییشه دوتایی باشیم،بدون مزاحم

ببین شوهرم مرد خوبیه خداروشکر ولی ذانش سرده و زودجوش عصبی اهل حرف و کارهای عاشقانه اصلا نیس

از طرفی شدیدا طرفدار خانواده خودشه یعنی بگن ماست سیاهه اینم قبول میکنه و بخاطر اونا تو روی منم وایمیسه

خانواده شوهر شدیدا متوقع

از طرف شوهر شدیدا محدود شدم اول ازدواج روابط دوستانه و بعضا خانوادگیم رو کات کزد الان بعد ۱۵ سال تازه تازه یه کم د