همیشه این پرسش باقی ست که اینهمه دلبستگی و شیدایی یک انسان به انسان دیگر(مولانا و شمس) چگونه قابل توجیه است؟ حقیقت امر اینست که شمس بعنوان شمس مطرح نیست،بلکه شمس یکی از وجوه تجلی( انسان الاهی) در تاریخ است و این امریست که ار آغاز تاریخ بشریت جلوه ها و ظهورات گوناگونی داشته است.
مولوی ستایشگر ظهورات(انسان الاهی) در تاریخ است،در حقیقت خود را در آینه وجودی شمس مینگرد و چیزی که امتدادی ست از آغاز تا بینهایت:
آن سرخ قبایی که چو مه پار برآمد
امسال در این خرقه زنگار برآمد
آن ترک که آن سال به یغماش بدیدی
آنست که امسال عرب وار برآمد
آن یار همانست اگر جامه دگر شد
آن جامه به در کرد و دگربار برآمد
محمدرضا شفیعی کدکنی
غزلیات شمس تبریزی جلد اول