ميخواستم سقطش كنم ك از گناهش ترسيدم و برادر شوهرم رو داماد كردن ك شوهرم براي عقدش ٣٠٠تومن طلا خريد و من اينقد اصرار كردم ك ي انگشتر برام بگير نخريد و براي همه ي فاميل عروس لباس كادو بردن مادرش و زن عمو مادربزرگا و پدربزرگا و عموها و پدرش ك هيچوقت اين كارا رو برام نكردن ي مهموني گرفتن ك انواع و اقسام غذا همه رو هم من درست كردم برنج و قيمه و مرغ رو مادرشوهرم دومدل سالاد و دسر و كاراي خونه و تميزكاري و همه با من ٨٠نفر مهمان خودمم حامله ولي كي راضي شد هيچكي تو بگو ي درصد شوهرم درست شد حرامه 😭🖤 بچم ب دنيا اومد ي روز ميخواستيم بريم جايي ك من رفتم تو اتاق واس بچه لباس وردارم شوهرم خواب بود گف لامپ رو خاموش كن گفتم باشه وايستا دير ميشه يهو ديدم حمله كرد بهم و خوب منو زد 😭🖤🖤🖤🖤گف بي پدر از خونه من برو گمشو بيرون و.... مامي بخدا هنگ كرده بودم من هيچكاري نكرده بودم من حقم اين نبود من بغضم شكست دادزدم ك من بي پدرم اگ نبودم ميومد منو از دست تو نجات ميداد من پدرسگم اگ نبودم مثل سگ زندگي نميكردم تو برام چيكار ميكني ك منو زدي تو اين حقو اصلا نداشتي وخيلي گريه كردم مادرشوهرمم بالاخره بعد اين همه سال ي بار طرف من شد و گفت خاك توسرت اين چيكارت داشت ك زديش رواني معتاد شدي ك الكي ميزنيش واقعا من گناهيم نداشتم😭🖤گفتم نميرم مهموني ب زور منو بردن گفتن از اينكه تنها با اين تو خونه باشي با ما بيا😭رفتم مهموني و ازهمونجا رفتم خونه پدرم و نگفتم ك چرا اومدم شوهرمم رفته بود مسافرت ك بهم پيام داد تا دوسه روز جواب ندادم ك خيلي پيام داد جواب دادم و گله كردم از همه كاراش ك گف من خيلي بهت كن لطفي كردم تو خيلي براي من زحمت كشيدي و توروخدا بروخونه دستم بشكنه ديگ تكرار نميكنم من ك دفعه ي اول بود ك اين حرفا رو ميشنيدم يكم ناز كردم ولي گفتم زود اشتي كنم تا نظرش عوض نشده اونم قول داد ديگ تكرار نكنه😐 و من برگشتم اون هنوز مسافرت بود من ي شب ك همه خواب بودن همه لباساما رو تو پلاستيك انداختم. وتو سبد و اوردم بالا ديگ گفتم مرگ ي بار شيون ي بار همش ميگفتن برادرشوهرم ك ازدواج كرد بياد بالا منم خسته شده بودم صبح ك مادرشوهرم بيدارشد عصباني بود منم اصلا ب روم نياوردم ب پسر خواهرشوهرم زنگ زدم اومد و كمد ها رو هم برديم بالا و بالاخره رفتم بالا و شوهرمم ك اومد تعجب كرد واي هنوز هم ميرم پايين و كارها رو ميكنم و فقط براي خواب ميام بالا و از وقتي اومدم بالا رابطه جن.س.ي بهتر شده اخلاقش هنوز همونه و چند وقت پيش ك تا ي هفته دعوا كرده بوديم همش بهم ميگف تو بدرد نخوري و...تو احمقي هيچي نميفهمي منم زنگ زدم ب بابام ك بيا منو ببر بخدا خسته شدم خودمو ميكشم گف چيشده گفتم شوهرم مغروره هرچي بهم ميگه مامانم زنگ زد بهش گف باز چي ريخته رو سرتون ك دعوا كرديد ب مامانم گف بيا اين دختر لاتت رو وردار ببر و گف ديگ اينو نگه نميدارم و اينو ي روز طلاق ميدم و ي عالمه حرف و تا الانم اشتي نكرده و برادرشوهرم ك عقد براي نامزدش ساعت رادو خريده و براي مادر شوهرمم و براي جاري ديگم ساعت رولكس و همه ساعت رولكس دارن خودشون و ايفون ١٣من ديشب يكم گله كردم ك من چيم از بقيه كمه همه ساعت انچناني گوشي انچناني يهو داد زد ك خدا بيشتر بده نوش جونشون دارندگي و برزاندگي تو چرا حسودي ميكني چشم حسود كور بشه حسود از حسودي پاره بشه و من الان قهرم بخدا ميخوام خودمو بكشم ميترسم واس بچه هام و اون دنيام 😭😭😭😭تازه خيلي چيزا رو نگفتم ازحرف مادر شوهر و خواهر شوهر🖤🖤🖤🖤
خاطره زایمانم بچه عجیب ترین موجود دنیاست...می اید،مادرت میکند،عاشقت میکند،رنجی ابدی را دروجودت میکارد،تا اخرین لحظه عمر عاشق نگهت میدارد وتمام...! بگمانم مادر بودن یک نوع دیوانگی ست، وقتی مادر میشوی رنجی ابدی سراغت می اید، رنجی نشات گرفته از عشق..،مادر که میشوی میخواهی جهان را برای فرزندت ارام کنی،میخواهی بهترین هارا از ان او کنی،وقتی می خزد،چهاردست وپامیرود،راه میرود ومیدود،توفقط تماشایش میکنی وقلبت برایش تند میتپد..❤از دردش نفست میگیرد روحت از بیماری اش زخم میشود،مادر که میشوی دیگر هیچ چیز جهان مثل قبل نخواهد بود،مادر که میشوی کس دیگری میشوی کسی که وجودش پر از عشق وجنون ودیوانگی است
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.