2777
2789

هستید تعریف کنم؟ شما ها هم بگید

اول از عقد اریایی بگم که خندم گرفته بود و تو کل فیلم داشتم از دست کارهای خودم میخندیدم و همسرم بغض کرده بود(تو فکرش بود این کیه من گرفتم) بعد عقد گفتن عسل بزارید دهن همدیگه من دستشو گاز گرفتم که دلیل کارمو نمیدونم چی بود بعد رفتیم تو تالار با فامیلا سلام علیک کنیم حواسم نبوده با دوست پسر دوستم دست دادم تو فیلم هست میرسم به اون تیکه فیلم تندش میکنم کسی نبینه موقع رقصیدن با همسرم فقط داشتم بهش میگفتم چیکار کنه(چرا قبلش تمرین نکرده بودیم!!!!!!!) اومدم دسته گلمو پرتاب کنم انقدر بد انداختم دسته گلم کج رفت مجبور شدم باز بندازم اهان یادم نره موقع رقص چاقو چرا منم رفتم وسط با زن برادرم رقصیدم شب هم اومدیم بیرون تا با خانوادم خدا حافظی کنم رفتم تو بغل بابام کلی گریه کردم کل کت بابام اکلیلی شد 

کلا فیلم عروسیم سوتی های منه و مسخرس خداکنه بشه این اسید و چالش کنم🤣🤣🤣🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

من نه جشن عقد داشتم نه عروسی ولی بخاطر رفتارای بقیه به عقدم که فکر میکنم میخوام کلمو بکوبم به دیوار اونروز زهرمارمون کردن جفتمون گریه کردیم

فقط 13 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمی‌دونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم  🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان  ❤️

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اخی خیلی بده خاطره بد میسازن من سر جشن عقدم خیلی بهم توهین شد

اره خیلی بده کل ارزوهام دوتا جوون خراب میکنن تا یه هفته جنگ بود از سمت خانوادها هروری میرفتیم گله وشکایت بود جوری که فردای عقد به شوهرم گفتم ازدواجمون اشتباه بود 

فقط 13 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمی‌دونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم  🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان  ❤️

اره خیلی بده کل ارزوهام دوتا جوون خراب میکنن تا یه هفته جنگ بود از سمت خانوادها هروری میرفتیم گله وش ...

من همون روز جشن عقدم انقدر چشم غره و قیافه گرفتن فرداش زنگ زدن به مادرشوهرم دعوا راه افتاد 

من عقد و عروسی و حنابندون کلا سوتی بودم تو حنابندان که از در میرفتیم تو قرآن و اسپند آوردن که از زیرش رد بشیم و اسپند دود کنن من همینجوری سربه هوا رد شدم شوهرم وایساده بود زیر قرآن بعد عمم دستم و گرفت برگردوند عقب  قرآن بوس کردم از زیرش رد شدیم عمم گفت دست شوهرت و بگیر که جانمونه

باید از تلخی انگور گذشت تا به یک مستی جانانه رسید 🍷باید از تیشه نامرد چشید نا به یک قامت مردانه رسید ❤️ ی دختر آذر ماهی عصبی ولی مهربون عاشق برادرم و همسرم هستم عشقای زندگیمن خیلی بلند پروازم و معتقدم به هرچی بخوام میرسم 🥰🥰 ۷ آذر برام قشنگترین روز خداس جون تولد سولی خانوم 🥳🥳🥳 واسه هیچ چیز بیشتر از یک شب غصه نمی‌خورم و معتقدم هرچی بخواد بشه میشه فقط باید خدای مهربونم بخواد ❤️❤️❤️ عاشقتم خداجونم
من همون روز جشن عقدم انقدر چشم غره و قیافه گرفتن فرداش زنگ زدن به مادرشوهرم دعوا راه افتاد 

ببین روز عقدم افتضاحبود خخخ شوهرم فقط منتظر بود بله بگم میترسید بهم بخوره عمم نمیذاشت عقد بخونن میگفت چرا قیچی نخریدین مادرشوهرم بااینکه میدونست من گفتم قند خواهرم بسابه بدوبدو قند داد خواهرشوهر ۶۰سالش بسابه اصلا یه وضعی بود 

فقط 13 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمی‌دونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم  🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان  ❤️

من عقد و عروسی و حنابندون کلا سوتی بودم تو حنابندان که از در میرفتیم تو قرآن و اسپند آوردن که از زیر ...

اخی منم هول بودم روز عقد دست هم و نگرفتیم داشتم میرفتم تو تالار یهو گفت بیا دستمو بگیر زشته چیه همینجوری میری تو

ببین روز عقدم افتضاحبود خخخ شوهرم فقط منتظر بود بله بگم میترسید بهم بخوره عمم نمیذاشت عقد بخونن میگف ...

عه این دعوا سر قند منم قرار بود دختر خالم بسابه دختر عمه همسرم سابید 

عه این دعوا سر قند منم قرار بود دختر خالم بسابه دختر عمه همسرم سابید 

خیلی بده نخور هراش میشن 

فقط 13 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمی‌دونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم  🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان  ❤️

خوبه من عبرت گرفتم ازشون پس گل عروسی رو آروم پرت کنیم بابامونم بغل نکنیم اکلیلی میشه

اره دست و گل و درست پرت کن زیاد به بابات هم نچسب و بغل نکن چون اکلیلی میشید بابام میدرخشید وسط مجلس

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  12 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش