مشکل خواهرمه ک چند وقت بود تو خودش بود بلخرع انقد پاپیج شدم گف بهم
خواهرم با ی پسری آشنا شده پسره خیلی دوسش داره اونجوری ک میگه حتی با شرایط خواهرم تکیه( خواهرم محدوده مثلا تنها بیرون اینا نمیره) ی گردنبند نقره بهش داده تولدش کیک و کادو اینا
اما دل خواهرم باهاش نیس نمیدونه چجوری تموم کنه
میگه عذاب وجدان میگیرم پسرم اونجوری ک میگه خیلی تنهاست اما خواهرم میگه چون دلم باهاش نیس نمیخام بیشتر وابسته شه ب خواهرم گفته اگه ولم کنی احساسام برای همیشه خاموش میشه
نمیدونه چیکار کنه منم واقا راهی ندارم بزارم جلو پاش