۵ ساله با یکی هستم نیتمون ازدواجه طرف یه ماه دنبالم بود تا پا بدم من پسش میزدم حتی بعد ازاینکه باهاش وارد رابطه شدم هی ولش میکردم بدبختو چندبار هم تحقیر کردم خیلی پشیمونم اون دوسم داره اخرین بار وقتی ولش کردم مامانش بهم زنگ زد باهام حرف زد که برگردم خلاصه بگم آشناییمون مجازی بوده ولی بعد فهمیدیم خونه هامون نزدیکه همه چندین بار به صورت اتفاقی همو دیدیم جالبه این اواخر هروقت ولش میکردم بیرون که میرفتم یهو سرراه هم قرار میگرفتیم
اون خونوادمو میشناسه با داداشم چندبار شده همکلام بشن
از شانس من رلم با پسر داییام یه جایی ثبتنام کردن
منو دختر فامیلای رلمم دوبار پیش اومد توکلاسای مختلف باهم بیفتیم خیلی چیزای جاالبی تو رابطمون بوده خوابای مشترک هم داشتیممممممم خداشاهده هر اتفاقی برا اون بیفته یه روز قبلش حس میکنم و اون اتفاق از قبل تو ذهنم میاد و اون هم دغدقه های منو حس میکنه یبار یه مشکل کوچولی داشتم به کسی نگفته بودم حالا روز بعد رلم اومد گف من خواب دیدم داشتی میگفتی همچین مشکلی داری(همون مشکلمو گف)خیلی برام عجیب بود تاالان شاخ دراوردم هرچی هم بیشتر از دستش فرار میکنم انگار زمین و زمان سرمن متحد میشن یادمه دبیرستان رفتم کلاسمو جابه جا کنم یهو دیدم دارن اسممو تولیست کلاس خواهزاده رلم مینوشتن منم سریع گفتم نه جابجام نکنید دیگه
حالا همونموقع از اونجا خارج شدم رفتم سالن سرویس بگیرم شماره کیو بم دادن؟شماره یکی از خواهرای رلم😐😐
خیلی اعصابم خورد شد نمیفهمم جریان چیه قبلا از این اتفاقا برام نیفتاده بود
اگه بخوام بقیشو بگم خیلی طولانی میشه اینا چیزای جزئین