پنج ماهه بچه اولمو باردار هستم، خانواده شوهرم تا حالا یکبارم حالمو نپرسیدن حتی از شوهرم. ولی شوهرم هرروز حال همشونو تلفنی میپرسه و باهاشون حرف میزنه و تو کارهاشون کمکشون میکنه.خیلی از دستشون ناراحتم . تاحالا حتی برای تولدم یه کادوی کوچیکم بهم ندادن چه برسه به تبریک. خیلی از دستشون ناراحتم.اخه من تنها عروس خانوادشون هستم.کسی هست مثل من دلش پر باشه؟
من حتی کادوی شب عروسی بهمون ندادن هزار تومن. باباش هی منت میذاشت صد هزار تومن دادم تالار به مهمونا چایی بده.
برا منم نخریدن من ک ناراحت نیستم 😐 بالاخره اوناهم دغدغه زندگی خودشونو دارن
چه جوری با همسرت اشنا شدی
فقط میتونم بگم
برات مهم نباشه
چون اونا تغییر نمیکنن
این تویی که فقط برای خودت غم و اندوه درست میکنی
بله عزیزم منم یک تنها عروسم اصلا حالمو نمیپرسن تازه همیشه هم دعوا و قر ولند و به کوچیکع احترام بزار به بزرگه احترام بزار وظیفه تو هست الانم قهرم
خانواده شوهر=خر است
البته بلانسبت خوباشون
من تبریک میگم
ان شاالله یه نی نی سالم و صالح وخوشبخت داشته باشی مامان گلی
تولد گرفتی و کادو ندادن?
برای من حتی عروسی نگرفتن ، پا گشا هم مادر شوهرم یدونه دستبند پلاستیکی داد بهم غذا هم بادمجون درست کرده بود. من نه از زیبایی کم دارم نه از تحصیلات نه از اخلاق.همیشه احترامشونو نگه داشتم ولی این رفتاراشون از ذهنم پاک نمیشه
من عروسیو شوهرم گرفت. پاگشامم خداشاهده نکردن. شوهر گفت پاگشام کن مامانش گف من بکنم؟؟؟ به من چههههه
بیخیال. من دیگه سعی میکنم ازشون توقعی نداشته باشم و همونقد که بهم احترام میذارن بهشون احترام بذارم.
اره واقعا منم دارم کم کم مثل خودشون میشم.قبلا مثل خانواده خودم حتی بیشتر احترام میزاشتم بهشون و سعی میکردم همش خودمو تو دلشون جا کنم ولی الان دیگه از قلبم پاکشون کردم برای همیشه و دیگه جایگاهشونو از دست دادن برام.در حد سلام و خداحافظ شدم .مثل خودشون
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
