یخورده طولانیه ولی بخونید هم میخندید هم شاخ درمیارید
خلاصه امروز بعد از چندروز تعطیلی، نوبت ما شد بریم مدرسه
دوسال تمام با همکلاسی هام تو یه کلاس بودیم، حالا امروز قاطی پاتی کردن و کلاس بندی شدیم، کلاس خودمونو ک خوند تا دونفر قبل منو خوند، ب من ک رسید رفت کلاس بعدیو خوند. آخرسر دیدم عه، تمام کلاسارو گفتن من تو هییییچکدومشون نبودم
دو نفر دیگه هم عین خودم موندن وسط
گفتیم بریم بگیم شاید جا انداخته
ادامه اشو پستای بعد میگم تایپ شده اس
دیدم عه کلا اسم من تو لیستا نیست اصلااا
یکی از اونا همکلاسیم بود و ما میخواستیم جفتمون تو کلاس قبلیمون بیفتیم گفتش فقط یکیتونو مینویسم، اخرسربا اصرار جفتمونم نوشت. میزی هم ک میخواستم نشستم اینجاهارو خدا کمکم کرد.
حالا وسط زنگ ریاضی گفتن برین کتاب بگیرین
اخر نوبت من ک شد گفتن ما همچین اسمی نداریم بهت کتاب نمیدیم
لایک زیبا رویان
گذاشتی بلایک
فکرکن ب 41 نفر بچه کتاب دادن جز من
هرکاری کردم معاون و... ندادن
مدیرم ک نمیشناختم
گفتن وایسا کل کتاب هارو بدیم بعد بهت میدیم
منم وایسادم از کلاس ریاضیم زدم
آخرم گفتن برو سر کلاس صدات میکنیم
صدامم نکردن ک هیچ
فردا با مامانم میرم
انگار میخوام کتاباشونو چیکارکنم تازه بابتشم پول دادیم...
ب ناخن و شلوار و مو و همه چی گیر میدن
ولی مسئولیت خودشونو نه
ادم میمونه چی بگه
