اره برگشتم که تمام اشتباهات خودم رو جبران کنم فارغ از اشتباهات اون با اینکه با خانوادم قطع رابطه کرد من با خانوادش اوکی شدم با رفت و امد کامل اما الان دیگه خودش چند ماهه منو نبرده راه دور بود ماهی یکبار میرفتم دو سه روز میموندم سر هرچیزی بهونه و شر درست میکنه حمله میکنه بهم اصلا بدجور کم اوردم بعدم میدونم تو دلش میگه این چه زن بی محبتیه چرا من زدمش فرداش با من عادی و عالی نشد فکر میکردم هرچی بخواد نه نمیگم تا بسازم باهاش اما الان ازمخواست به اسم خودم وام بگیرم و من کم اوردم دیدم نمیشه هر روز چمدون منو میندازه وسط اتاق میگه هری من وام بگیرم بدبخت کنم خودمو