اومدیم شهرستان
بعد من اومدم برم خدنه مادربزرگم حموم
شامپو ماسک مو بردم حموم اومدم بیرون دختر دایی م و مامانش اونجا بودن اونا هم اومدن مسافرت
بعد من گفتم میرم خدنه دوستم برمیگردم وسایل از حموم برمیدارم
مامان بزرگم گفت باشه من اومدم قشنگ با دختر داییم حرف زدم اینا اوک بودیم اومدم برم وسایل بردارم میبینم ماسک مو هس
شامپو نیس😐😐کل خدنه رو گشتم نبود اومدم خدنه مامان بزرگم ی بار دیگ گشته دیده نیس گفته بزار برم کیف این دختر دایممو یعنی بیینم شاید اونجا باشه رفته دیده اونجاس😐😐
پسر داییم دیده گفت بزار زنگ بزنم بپرسم ببینم مال اومه یا نه
حالا زنگ زده گفته اره مال اونه اشتباه برداشتم مخل من یکم بزرگتر بود حالا الکی میگه اصن همچین شامپو نداشته خلاصه رفتن تهران دختره دوباره یواشکی شامپو برده
بعد خلاصه داییم زنگ زده میگ چرا ب دختر من میگید دزد مامانم میگ ما کی گفتم
داییم میگ مگ دختر من شامپو دزیده
مامانم گفته پس چرا مامان شامپو از کیفش برداشته
شامپو ک۵۰۰ تومنی دختره دزد برداشته برده حالا از قیمتش میسوزم ک هیچی از اینک دوباره برده
اگ نیار ی بلایی سرش بیارم تیک تیکش میکنم خودش میدونه من از اون بدترم😡😡
بچه ها حالا ی شامپو ارزش نداره این عفریته این کارو میکنه اگ ب خودم میگفتم خودم ب خود کثافتش میدادن
اما بنظزتون بهش پیام بدم حالش بگیرم؟
مامانم میگ دخالت نکن
ازش خانواده داییم مافنرم خیلی بیشعور بی شخصیتن