از نظر من زنی که در زندگی دیگری دخالت کنه و کثیف یا نا مرتب بودن خونش رو و یا تیپش رو بدون اهمیت دادن به افسردگی،اضطراب ها و مشکلات نهان اون زن که شاید فقط خدای خودش بدونه قضاوت کنه، یک شلخته است
زنی که بی پولی دیگران رو مسخره کنه و دائم فخر فروشی کنه شلخته است
زنی که برای اثبات خودش دیگری رو خراب کنه شلخته است
زنی که ارتباط راحت و صمیمانه رو با مردان به ارتباط دارای چارچوب ترجیح بده یک شلخته است
دوستان چند موردم شما بگین
شلخته یه زن باهمچنین صفاتی باید یه چیزدیگ بهش گفت
این زن شلخته نیست
فخر فروش فضول تازه به دوران رسیده و کثافت هست
کسی که کمد دیواری هاش و کابینت هاش نا مرتب باشه
نه من برای هر کدوم از اینا کلمه مناسب رو ترجیح میدم
شلخته معنی خودش رو داره
دوستان من معنی کلمه رو میدونم
ولی ترجیح میدم به این موارد بگم شلخته
نه اون مواردی که همیشه گفتیم
عجب شلخته اصلا به این تعریفا نمیادکه
چرا کاربرد کلمات رو تغییر میدین ؟ معنای شلخته مشخصه و هیچکدوم از مواردی که گفتی نبود
عاممم شلختگی نه ولی برای هم آهنگی با کلامتون منم میگم اینارو ؛
زنی که زن ستیز و خود تحقیره و هر مشگلی رو مقصر زنها میدونه شلخته است
زنی که خودش وجنس خودش رو عاجز و ناتوان میدونه وفکر میکنه اساسا زنها بدون مردها نمیتونن کاری انجام بدن شلخته است
زنی که بجز غذاپختن و خونه تمیز کردن و فکر کردن ب شوهرش هیییچ مشغولیت دیگه ای نداره شلخته است
زنی که دهن بینه کتاب نمیخونه و سوادخودشو(سواد دلنشگاهی منظورم نیست) تو دایین ترین حد نگه میداره شلخته است
زنی ک فکر میکنه زیبایی های زنها فقططط محتص مردهاست و اگر زنی به خودش رسیده و مرتبه قطعا برا جلب توجه مردهاست شلللخته و نادان و کودن است
زنی که بلد نیست ارزش خودشو بدونه و خودشو دوست داشته باشه و برا خودش عزت و احترام قائل نیست شلخته است
دوستان ببینید وم نمنظور اسی رو متوجه شدم
شلختگی لژوما بهم ریختگی و اشفتگی فسزیکی نیست
من اینطوری برداشت کردم زنی که این ویژگی ها رو داشته باشه شلخته ی زوحی هست
یعنی خویشتن داری ، بژرگ منشی و عدم دخالت تو زندگی دیگران و .... اینجور چیزهاش تو مغزش در چای صحیحی قرار ندارند.
یجوزایی ی کلمه کنایی بود
