منم مثل تو فکر میکردم و خودمو باخته بودم برای من که بدتر بود عزیزم
حتی شوهرم دیگه نمیتونه کار کنه رانندگی کنه اوضاع مالیمون کلی بهم ریخت
منم انقدر گریه کردم انقدر دنبال کار رفتم و پیدا نکردم
تا آخرش خودمو پیدا کردم توکل به خدا کن اصلا ناامید نشو حال تو خوب باشه حال شوهرتم خوب میشه
الان تازه فهمیدی طبیعیه حالت چند روز بگذره آرومتر میشی
ولی خودتو نباز زندکی همینه کلی سختی و بالا و پایین داره
من یه وقتی بود گفتم مگه از این بدتر هم داریم دیگه اینهمه بدبختی دارم بسمه دیگه بخدا تو اون همه بدبختی یه بدبختی بزرگ دیگه از اون بدتر هم سرمون اومد
باز خداروشکر کن سایش بالا سرته بیماری وحشتناکی هم نیست عزیزم تحت کنترل هست
با دکترش برو حرف بزن باور کن آروم میشین
انشاله از این به بعد کلی اتفاقای شیرین و قشنگ براتون بیفته
و دیگه غم و غصه و مریضی توش نباشه