کل زندگیمون قبل از بچه دار شدنمون نسبتا خوب بود بعدش اون مسولیت بچه هاشو قبول نمیکرد ردیغ از هم بازی شدن با بچه کمکم همه چیز هرچی پیش رفت سر کوچیک ترین مسایل جنگ میشد وبعد آشتی الان ۶ماه بهذشدت فاصله میگیره جمعه ها هممیره بهذبهانهذکار شب میاد تا امشب
من درمونده شدم گفتم فقط بیا همخونه باشیم جلوبچه ها خوب ولی کاری به همندازیم اونم گفت باشه این خوبه اگه جدا نمیشی ولی اصلا کاری با من نداشته باش منم ندارم خواستی لخت بگردی بری مهمونی بری سر کار آزادی تو هم کاری نداشته باش به من
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
همشون همینو مییگن ازبس که گرونیه و فشار روشونه ...خدا لعنت کنه باعثوبانیشو
حالا از شانس بد من شوهرم برعکسه . وقتی وضعش بد بود کوتاه میومد از ترس مهریه اما وقتی وضعش خوب شد با کوچکترین چیزی میگفت مهریه تو میندازم جلوت و برو خونه بابات. الان هم پولاشو تو ارز دیجیتال نابود کرد دیگه کوتاه میاد. موندن من همراه میشه با نداری شوهرم
تو مشخصه خودتم دوسش داری علاوه بر اینکه برا بچه هاتون نگرانی واقعا شرایط سختیه آدم نمیدونه چی بگه میخوای ختم قرآن بگیر روزی یک جز بخون از خدا بخواه بهترین راه و جلو پات بزاره
از عقد بود دعوا میکردیم تو این ۱۰سال دفعه ۵ام که دو دفعه آخرش محکممیفت طلاق و بعد که آشتی میکردیم میگفت اعصابم خورد بود یه چیز گفتمولی این بار قسمجون بچه هاروخورد
به نظرم هنوز راه داره میتونی با تکنیک هایی دوباره دلشو بدست بیاری به نظرم فعلا راحتش بذ ...
خیلییییی محکم گفت بهمنیگف جی بگم ول کنی بری اصلا من بگمخیانت کردم خوبه گفتمباشه ثابت کن میرم میگفت بهمبندالی هستیااا من یه دختر مغرور بودمکه هیچی ازم نمونده دیگه