دوستان من ۱۸ سالمه دیگ ۱۹ شدم
اصن نمیزاره برم بیرون میگه دختر نمیره بیرون حق نداره تنها بری
امروز دوستم گفت بیا فردا بریم کتاب کنکور بگیریم از انقلاب خانواده ام قبول ش دارن اینا هروقت گف بیا ی دور بریم پارک قدم بزنیم یا بیرون
کل تابستون پیچوندمش گفتم حوصله ندارم حتی ب خانوادم نگفتم
امروز واقعا اینو میخواستم برم بیرون گفتم مامانم میگه حق نداری یا باید ابجیت ک ۲۳سالشه باهات بیاد باهم برید یا نمیزارم
خسته سدم واقعا حالم بده اصن حق ندازم نفس بکشم