سلام. مدام در حال جر و بحث کردن هستن. سر هر موضوعی تا همدیگرو نفله نکنن دست بر نمیدارن. مدام و هیچ کدوم درست بشو نیست که نیست.
وقتی ناراحت میشم از دستشون انگار حق گریه کردن هم ندارم. چون وقتی گریه میکنم، با هم دعواشون میشه. وقتی دردل میکنم، دعوا پیش میاد. مجبورم مثل بچه های چند ساله ی گوشه ی خلوت پیدا کنم و صدامو خفه کنم و اروم اشک بریزم. بعد سریع چشمامو پاککنم و صدامو صاف کنم و برگردم به کارای عادی. کنکوری ام...این وضع برای من سمه. به اندازه ی کافی از بیرون ضربه میخورم. هر جا میرم حتما یکی باید پیدا بشه که هر چی از دهنش در اومد به من بگه. به هر دلیلی. و من بخاطر اینکه دخترم، به خاطر اینکه پوششم متفاوته، بخاطر اینکه خانواده ی مثلا متشخصی دارم و نباید ابروشونو ببرم، باید هیچی نگم و فقط نگاه زمین کنم و بگم: بله بله درست میفرمایید.
هبچ چیزی برای خودم ندارم. هیچی یعنی حتی لباس زیر شخصی هم ندارم( ماشالا) هیچی. راست راست راه میرن و میگن پدر مادر مردم فلانن بهمانن. منم بهشون میگم بچه های مردم فلانن بهمانن بدشون میاد. سر کوچیکترین چیزا دعوا میکنن. حالم از هر ۳ تاشون بهم میخوره.
الان بیاید بگید من دیوونم یا اونا؟ هر چی بهشون میگم نمیفهمن انگار لذت میبرن.