2777
2789

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

تا حالا کسی نبوده که کات بشه اما یه نفر دوسم داره دیگران دارن خودشون به آب آتیش می‌زنند که نیاد طرف من 

خونه ی ما دورِ دوره ، پشت کوه‌های صبوره پشت دَشتای طلایی پشت صحراهای خالی خونه ی ماست اونورِ آب  اونورِ موجهای بی تاب پشت جنگلای سروه توی رویاست،توی یه خواب،پشت اقیانوسِ آبی پشت باغای گلابی اونور باغای انگور پشت کندوهای زنبور خونه ما پشت ابرهاست اونور دلتنگیِ ماست تهِ جاده های خیسه پشت بارون پشت دریاست💖💖💖💖💖💖💖بودنت هنوز مثل بارونه تازه و خنک و ناز و آرومه حتی الان از پشت این دیوار که ساختن تا دوستت نداشته باشم اَتل و متل بهار بیرونه مرغابی تو باغش میخونه باغ من سرده همه ی گلاش پژمرده دونه دونه بارون بارونه...بارون بارونه...بارون بارونه...بارون بارونه دلم تنگه پرتقال من گلپر سبزه قلب زار من منو ببخش از برای تو هرچی که بخوای میارم اَتل و متل نازنین دل زندگی خوب و مهربونه عطر و بوش همین غم و شادیه کوچیک و بزرگمونه.💖

تا دیروز سفت و سخت ایستاده بودم که کات میکنم حتما. دلیلشم این بود که صبح تا شب سرکار بود. برام وقت نمیذاشت. ک دیدم امروز درست شد خداروشکر..

از اونی که روزی ده بار می‌گفت دورت بگردم چخبر؟! هنوز داره میگرده یا تو اولین خروجی پیچید به بازی؟!:) گاهی اوقات حسرتِ تکرار یک لحظه،دیوانه‌ کننده‌ترین حس دنیاست🥲

چون به نظرم خیلی مشکل روانی داشت بچه ننه بود درحدی که جرات نداشت در اتاق و ببنده بدون اجازه مامانش 

وضع مالیشون هم خوب نبود اصلا به ما نمیخوردن همش هم زار میزد از همه چی گله داشت افسرده بود ه*یز هم بود همش هم راجبه چیزای... حرف میزد قو و هیکلش افتضاح بود 

بعد از من ایراد میگرفت میگفت چاق شو من چاق دوس دارم خودشم از ارس مامانش چن بار کات کرده بود

خسیس و گدا بود چن ماه یه بار به چیز ۱۰هزار تومنی میخرید 

زر مفت زد گفتم برو به درک

اشک ها ریختم اما خودم گفتم نمیخوام و تمام کننده خودم بودم

از اون به بعد یه آدم دیگه شدم یه دختر قوی که هیچی از پا درش نمیاره

فهمیدم قوی بودن باعث میشه به هیچی دل نبدی و این یعنی موفقیت

ای بانوی شرقی بعد از ده سال زندگی یاد گرفتم : اگر مرد من خیانت کند مقصر من نیستم  که او خود را به بهایی اندک فروخته  اگر فرزند من کج رود باز هم من مقصر نیستم او خود خواسته این راه را انتخاب کرده، من در زندگی برای این دو فقط یک راهنما هستم خودشان تصمیم گیرنده هستند...من تمام تلاشم را کردم که به آن ها درست زندگی کردن را بیاموزم وقتی نمی خواهند یاد بگیرند کاری دگر از من بر نمی آید و این را خوب می دانم که هر که را در گور خود می خوابانند ... من فقط مسئول رفتار و کردار خود هستم نه دیگران...  و این  نصیحت از من به تو ، مردان این سر زمین خوب یاد گرفته اند هر غلطی که دلشان می خواهد کنند و دیواری کوتاه تر از زنان خود نمی یابند...  بعد از سال ها یاد گرفتم که قوی باشم و در لحظه زندگی کنم به خودم ببالم و از زندگی کردنم لذت ببرم ، لذت ببرم اما گناه نکنم خرج کنم اما کمی هم جمع کنم ... کلام آخر ای بانوی شرقی قوی باش برای خودت زندگی کن و لذت ببر💖

من خودم کات میکردم تنوع طلب بودم دوست داشتم هر مدل پسری رو تجربه کنم چندماه که میموند لگد میزدم در باسنش میگفتم خب خوش گذشت گمشو

ولی با بوی فرند اخری که استارت اشناییش هم از مجازی خورد دیگه از اون خوشم اومد نزدیک سه سال باهاش موندم یکبار اون وسطا یه بازه دوهفته ای کات شد بعدش دوباره از سر گرفته شد و دیگه نامزدی و عقد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792