زنگ زدم مادرشوهرم احوالپرسی
بیست روز پیش رفتیم شمال
حالا پرسید جایی نرفتید فکر کردم این چند روز رو میگه گفتم نه
گفت فکر کردم مشهدی شمالی شاید رفتید دوزا ریم افتاد که میدونم شمال رفتید
حالا میره همه جا میگه فلانی دروغ میگه اخلاقشه میره همه جا میگه
عههههه
اعصابم خورد شد
فکر میکنه عمدا دروغ کفتم