اشاباه توعه ک توقع داری ازشمن شیر ب شیر باردارشدم پسرم چهارماهش بود باردارشدم
نه ماه استراحت مطلق رفتیم خونه مامانم موندم ی نیومدن بگن چته همه چی رو بابام خرید خوردم بابام دکتر میبرد حتی همسرم چیزی نمیاورد خونه بابام اخر سرم موقع زایمانم گفتن کرونا داریم ببخشید
بچمو نگه نداشتن برم زایمان کنم مادذمم تو بیمارستان پیشم بود کسی نشد بچمو نگه داره بیچاره بابام بااینکه بلد نبود یه جوری نکه داشت مارفتیم بیمارستان بچه دومم بدنیا اومد
دوباره شوهرم کفت هنوز کرونا داریم نیا من بعد زایمانم چهل روز دوباره موندم ب خرج خانوادم خونشون
خیلی خرج داشتم لز دکتر قطره پوشاک و ازمایش
چقدر خجالت میکشیدم از خانوادم ولی بابام ب روی خودش نیاورد
اخرش ک اومدم خونم شوهرم گفت وا مگه چیکار کردن چندماه نگهت داشتن دیگه