این درد بزرگیه
تاپیکت تلنگر بزرگیه به من چون با خانواده شوهرم قهرم نکنه اونم همچین حسی به من داره
عزیزم یه راهی که داری و مطمینم جواب میده اینه که اصلا تو بحث طرف خانوادت رو نگیری ..
کم کم شروع کن تو حرفات جوری که ناراحت نشه از قول خانوادت از شوهرت تعریف کن
تعریفای کوچیک کوچیک
مثال میزنم که آره بابام گفت خدا رو شکر دامادای خوبی نصیبم شد..
یا مامانم میگه دامادم نون حلال درمیاره یا زرنگه و کاریه ..
اقتدار بده به شوهرت
همه جا طرفشو بگیر ..
احترام و اقتدار ..ببین اینا رو بده جونشو برات میده ..
اصلا نزار کسی بی احترامی کنه بهش
بهش بگو از خانوادم بدت میومد،نباید باهام ازدواج میکردی
این دیگه قابل تحمل نیست 😐 نمیدونم چی بگم حالا بعضیا میگن اشکال نداره این ک چیزی نیست اگه شوهرت خوبه ب حرفش گوش کن.ولی واقعا درک نمیکنن چقد سخته با پدر و مادری ک سالها بزرگت کردن قطع رابطه کنی و حتی نتونی تو خونه اسمشونو بیاری
همیشه همین بوده عزیزم ،یعنی اصلا چاره ای جز این نداشتم
ولی داداشامم خیلی دوست دارم
شوهرم می خواد وقتی می گه داداشت هیچ گ.و.ه.ی نمی تونه بخوره منم بگم آره تو درست می گی
نمیشه گلم اونا برام عزیزن
همسرم می خواد فقط خودش عزیزم باشه
اره عزیزم چند ساله دارم از این روشها استفاده میکنم خدا رو شکر خیلی راضی هستم
ببین مردا عاشق اقتدارن ..مثلا درب قوطی مربا رو بگو برات باز کنه بعد که باز کرد بگی چقد بازوهای شوهرم قوی ان ..آی کیف میکنه ..
تشکر کردن بابت خریدای خونه و زحمتای سرکارشون
اینکه میبینی و حواست هست دارن زحمت میکشن..
تو جمع تاییدشون کنی
بی احترامی هرگز هرگز ..
بخدا رفت و آمد نکردن زیاد سخت نیست
ولی اینکه نمی تونم حتی بگم داداشم بچه دار شده
و یا اینکه بچم اشتباهی اسم دختر خاله دو ساله اش رو آورد که مثلاً فلان کار رو کرده و رفت پیش پدرش و عذر خواهی کرد که اسم دختر خاله اش رو آورده (اینایی که می گم برام شده یه جهنم )
دارم از درون و بیرون می سوزم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
