2777
2789
عنوان

کیا دلشون از دست برادرشوهرشون پره؟؟؟؟من که دیگه خسته شدم!!!

| مشاهده متن کامل بحث + 1016 بازدید | 42 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عزیزم شما 2زاه داری یا شوهرتونو توجیه کنید جدا بشن از نظر کاری که من خودم اینو تجربه کردن شما 1 دونه داری من 3تا داشتم که چششون به دست شوهرم من بود خرسای گنده 30 35 سالشون بود میخوردن میخوابیدن شوهرم باید حقوقو میداد بهشون تازه ماهی یه بارم برنامه طلبکار داشتیم که در خونه مارو میزدن که فلان بردرت بدهکاره زود باش بده اینم به خاطر ابروش میده
باورت میشه شوهرم من 1 میلیارد پول بدهی برادر شوهرمو داد که تو قمار باخته بود؟
1 میلیار پول بی زیون که شوهرمن جونیشو گذاشته بود جمع کرده بود مسافر کشی تخمه فروشی یه مغازه خریده بود اونم رفت پای بدهیش

بعد که خودش یه جا کم اورد همه خودشونو کشیدن کنار این تازه فهمید با کیه طرفه برادر شوهرای من از خود شوهرم دزدی میکردن منم ارورم اروم بهش فهموندم که مهم اول خودشه الان کامل مستقله و از برادرا هم خبری نیس حتی حالشم زنگ نمیزتن بپرسن چرا چون حقوقشون قطغ شده

راه دومتم اینه که خودت برخورد کنی و رک بگی راضی نیستی و شوهرت خیلی داره زحمت میکشه و حقشو برنمیداره همین
منم تو شغل شوهرم با داداشش مشکل داشتم از هم جدا شدن یه جورایی خوب یه جورایی بد تنها کاری که میکنی این که مزایای جدا شدن و معایب با هم بودن را هر شب براش دیکته کن
ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خودتان مقایسه نکنید.
مامان گل گلی جون من که از بس گفتم که دیگه زبونم مو در اورد،اخرش میگه من نمیتونم!
من میدونم دقیقا مشکلش کجاست!
مشکل مادرشه که نمیزاره اینا مستقل باشن!اگه از اول پست ها رو خونده باشی گفتم که موفق شدم شوهرم رو به جدایی راضی کنم،حتی یه کار رو خودش تنهایی بدون اینکه به داداشش بگه انجام داد اما برادر شوهرم رفته به مادرش گله شوهرم رو کرده اونم که دیگه با سحر و جادو شوهرم رو راضی کرده که بازم با هم باشن!
اخه من از دست اینا چکار کنم؟
من که خیلی برادر شوهرامو دوست دارم مخصوصا بزرگه هم خودش هم خانومش خیلی گلن... بهترین دوستامون هستن
سرمون گرم بود ما دوتایی جمعمون جمع بود... حالا جمع دو نفره ما داره سه نفره میشه...حس عجیبیه...
حالم از ادمای آویزون بهم می خوره یه جوری حالیشون کن که راضی نیستی...بگو یه بچه داره میاد ....
من یقین دارم قدرتی شکست ناپذیر از من و هر آنچه که دوست دارم حمایت میکند و همه خواسته های درست دلم را از راهی عالی براورده میکند،پس من از هرگونه فشار و تنش رها میباشم و با احساس رضایت و شادمانی زندگی میکنم زیرا "همه چیز بدست اوست
اگه وضع مالی خوبی داری و اون بنده خدا محتاج هست خوب چه اشکالی داره برادرشه کمک کنه
اما اگه نه فقط بحث اویزون بودن هست خدا بهت صبر بده عزیزم
پسر عزیزم محمدجان ،تمام زندگیم، تمام جونم ،تمام خوشی هام فدای تو خوش اومدی به دنیای کوچیک من و پدرت
حسینیه جان وضع مالیمون خیلی معمولیه،کلا پس انداز که هیچی!هر چی داریم بیشتر از خودمون نمیشه!
اما برادر شوهرم نسبت به ما بهتره چون زن افریتش هم شاغله!
گلم مشکل من کمک کردن به اون نیست که،مشکل اینجاست که دنبال کارا نیست،همش شوهر من پیگیرشه اما موقع حساب و کتاب اون سهم برابر میخواد!
به خاطر این کار من و شوهرم کمتر پیش همیم!اونم باید یه جای کار رو بگیره که شوهرم به منم برسه!!!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792