سلام عزیزان، ممنون میشم بیشتر اونایی که وسواسی هستن کم یا زیادش مهم نیست جواب سوالمو بدن، برا این میگم که اونا بیشتر منو درک میکنن
من بعد از ۶ سال فرش هامون رو شستم دلیلشم این بود که یه بچه از فامیل شوهرم پاشو گذاشته بود داخل دستشویی روی زمینش که ۶-۷ روز قبل شسته شده بودمش. البته این بچه ای که میگم تو اون چند ساعتی که خونه ما بود چند بار رفت دستشویی و مادرش معمولا دیدم که بچه شو نمیشوره بعد از اینکه جیش میکنه همینجوری شلوارشو میکشه بالا و میاد،۶ماه از این قضیه میگذره که من تحمل کردم تا بتونم همه فرش هامون رو بشورم، دست به هر چیزی میزدم میشستم خیلی عذاب کشیدم خیلی. حالا الان همه چیز رو شستم و نصفه نیمه پهن کردم تو خونه دیشب شوهرم سر یه چیز بی اهمیت دعوا کرد و از قصد رفت داخل دستشویی و پاهاشو کرد داخل سنگ دستشویی ببخشید که میگم اما من چندین روزه دستشویی رو نشستم خیلی کثیف بود رو زمینش و داخل سنگش راه رفت که منو عذاب بده. یه موکت کوچک جلوی دستشویی هست از دستشویی درومد پاشو گذاشت روش داشت میرفت که جاهای دیگه ی خونه راه بره که من نذاشتمش التماسش کردم که نره موکت رو جمع کردم و گفتم برو داخل دستشویی پاتو بشور با مایع بشور خواهش میکنم. رفت شست اما من نگاه نکردم ببینم چجوری شست فقط میتونم بگم یه تیکه موکت یه متری رو جمع کردم خیلی سریع بنظرم پاهاشو شست اما وقتی راه رفت تو خونه من دق میخوردم آنقدر گریه کردم آنقدر حالم بده، این همه زحمت کشیدم عذاب کشیدم بخاطر شستنشون تو یه لحظه گند خورد به زندگیم، بهش میگم میرفتی تو حموم خوب میشستی که من خیالم راحت بشه فقط یه تیکه موکت کوچک رو بشورم میگه پای من پاکه شستمش با مایه هم شستم.
