2777
2789
عنوان

تنهام …

182 بازدید | 26 پست

حس میکنم بی کس ترین ادم دنیام 

کسی و ندارم 

از خونه پدریم قهر کردم بخاطر شوهرم

دوست ندارم برم خونه نامزدم بمونم :/

فعلا خونه خالمم 

چیکار کنم خانوادم به شوهرم احترام بزارن ؟؟؟

کسایی که تو شرایط منن میدونن چه حس غریبیه ،مایی ک دختر خونه بودیم یهو دل کندن اونم واسه قهر ….

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

منم اینجوری ام  بی احترامی کردن ب همسرم منم سه ماه رفتم خونه مادرشوهرم عقد بودم بعد سه ماه جها ...

اصن بهت زنگ زدن؟ اصن اومدن دنبالت ؟! 

من ۱ سال و شش ماهه عقدم ، شوهرم میگه خونه میگیرم نیاز نیست جهاز کنن ،فقط بریم سر خونه زندگیمون 

مشکلی که هست ،فعلا :خونه مادر شوهرم اینا خیلی بهم احترام میزارن ولی من دوست ندارم اونجا بمونم 

اصن بهت زنگ زدن؟ اصن اومدن دنبالت ؟!  من ۱ سال و شش ماهه عقدم ، شوهرم میگه خونه میگیرم نیاز نی ...

مامانم دو بار زنگ زده ولی من کل خانوادمو گذاشتم بلک لیست خونمم بلدن ولی نمیان بهتر 

برا چی روت نمیشه من رفتم گفتم به همسرم بی احترامی کردن فعلا تا وقتی خونه بگیرین اینجام اونام خوششون اومد ک من همسرمو انتخاب کردم و ازش دفاع کردم خیلی هم احترام میزاشتن 

مامانم دو بار زنگ زده ولی من کل خانوادمو گذاشتم بلک لیست خونمم بلدن ولی نمیان بهتر  برا چی روت ...

ببین داداشم (با شوهرم دعواش شدهاز قبل)دو شب پیش  وقتی شوهرم خونه بود باهم غذا درست کردیم 

داداشم ۱۷ سالشه اخر شبی ک اومد خونه گفت این شامو اون پسره درست کرده نمیخورم و این حرفا ،شوهرمم میشنوه ،پدر و مادرممم چیزی نگفتن به داداشم 

شوهرم قرار بود اون شب بمونه ،نموند فقط بهم پیام داد اگر منو میخوای جمع کن  دیگه اونجا نمون من دیروز جمع کردم اومدم خونه نامزدم و البته بعد از ظهرش اومدم خونه خالم  ،فقط سر‌ظهری بابام زنگ زد گفت کجایی بابا گفتم خونه نامزدم 

و دیشب زنگ زد گفتم خونه خاله 

دیگه هیچی …

شوهرم امروز زنگ زده گفته بتبات زنگ زده گفتم جواب داذی گفت نه ،گفتم خودت یه زنگ بزن گفت نمیزنم ببیننن بی احترامی کردن چه بد دردیه 

ببین داداشم (با شوهرم دعواش شدهاز قبل)دو شب پیش  وقتی شوهرم خونه بود باهم غذا درست کردیم  ...


واسه منم به شغل دوم همسرم تیکه مینداختن ک چرا نداره مرد نباید ظهر میاد از سرکار بخابه همسر منم ی شب اومد پیشم ک بمونه بعد ب خواهر فوت شدش گیر دادن منم فرداش وسایلمو جم کردم اسنپ گرفتم رفتم خونشون تا سه ماه بعدم ک بقیشو میدونی مامانمم اونموقعه همش هی میگفت این چیه اون خواستگار آلمانیتو چرا رد کردی حالا جلو همسرم اصلا کلن خانواده من عقل ندارن 

واسه منم به شغل دوم همسرم تیکه مینداختن ک چرا نداره مرد نباید ظهر میاد از سرکار بخابه همسر منم ی شب ...

فقط دلم میخواد زودتر برم سر خونه زندگیم راحت شم

ببین داداشم (با شوهرم دعواش شدهاز قبل)دو شب پیش  وقتی شوهرم خونه بود باهم غذا درست کردیم  ...

داداشم یکیشون مثل ی دوست نزدیکیم باهم اونم با خانوادم قط رابطس بهم پیام داد چیشده اینا گفتم اره اینجوری کردن منم زدم بیرون بعد بهم گفت همو دوست داری بهت احترام میزاره همسرت گفتم اره خیلی گفت پس در همه حال از اون دفاع کن و مراقب هم باشید 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز