سلام ميشه بگين با مادرشوهری که وقتی میریم خونشون هر یکی دوماه همششششش تا شوهرمو میبینه یا خودمو درداش یادش میاد آی کجام درد میکنه ای کجام هی به زور پامیشه چایی بیاره یا غذا درست کنه برامون یا به پدرشوهرم میگه پاشو چای بیار یا چایی بزار یا سماورو آب کن که من بشنوم پاشم منم دوتا بچه کوچک به شدت شیطون دارم که خیلی اذيتم میکنن حداقل دلم میخواد این چند روز که میام شهرستان یه کم از خانه داری استراحت کنم درحالیکه اگه پسر دیگشو یا جاريم بیان خونشون حالش خیلی خوب میشه یا غذای خوب براشون درست میکنه همش نمیدونم چرا ازم توقع داره که براش کاری کنم مثلا بگه غذا چی دوس دارینمیگیم مثلا چی یه غذا ساده میگه پاشو خودت درست کن تو که بلدی خونشون بری دلش میخواد همش بشینه همه کارارو من بکنم کمکم کنید نیااااا همش باشوهرش فقط حرف میزنه اصن یه وضعی دلم نمیخواد برم خونشون ولی بعضی وقتا مجبوریم