با خانواده شوهر صمیمی شدم یکی از بزرگترین اشتباهاتم بود هر روز به خودم میگم من همیشه واسه اونا یه غریبه ام
از دست شوهرم ناراحت بودم با خواهرشوهر درد دل کردم
البته سنم کم بود الان کوله باری از تجربه ام
من خیلی دنبال حل مسائل زندگیم بودم و چندین مشاوره و اینها حتی برای کوچکترین مسائل مشاوره می گرفتم از چندتا مشاور خیلی ماهر حرف همه شون همین بود که شما ارتباط محبتیتو با همسرت محکم کن و فقط همه تلاشتو بذار رو همین و شخصیت خودتو ارتقا ببخش بقیه ش درست میشه یا حداقل خودت آرومی اینطوری اصل زندگی شما و همسرتون هستین و باید اول روابط خودتون رو اصلاح کنید عزیزم و حرف دیگران براتون مهم نباشه به خاطر خدا و همسر و زندگیتون بگذرید اینطوری آرامش زندگیتون بیشتره
مشکلم شوهرمه ن بقیه
همیشه هرمشکلی ک بوده سریع جمعش کردم درستش کردم حلش کردم
الان ویگه نمیکشم
هرجا اون کم گذاشت من جبران کردم هرجا کم گذاشتم نبودش
بیان میکردم قول میداد جبران کنه
گذشت میکردم تا زندگیم هموار بشه ولی الا بعد 10 سال با ی بچه میبینم اشتباه میکردم همون سال اول باید جدا میشدم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
19 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
