اره به قرآن. خدا شاهده یکی از زردا. ش هرام از دستش گ فت از خونش آن انداخت بیرون.اونا رو صدا کرده مارو نه
به خدا انقد ح ص خوردم قلبم درد گرفت
غروب خواهر همون جلوی پسرمو رو گرفته گفته چرا نیومدید همه ب دن اونجا پسر م هم گفت مارو صدا نکردن اومد خ ته ناراحت شد منم گفتم صدا کردن ما نرفتیم