2777
2789

بچه ها بیاین عجیب خواباتون راجب مرده ها یا چیزایی ک واقعی شدن بگین 

من خیلی خواب میبینم و همش واقعی میشه دیگه خودم میترسم از خوابیدن یکی میخاد فوت کنه دوماه قبلش خواب میبینم و دوماه زندگیم با اون خواب جهنم میشه 

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

خالم همسن خودمه ۱۰سالم بود بخاطر بچگی باهاش دعوا کردم از دستم ناراحت شد شب خواب دیدم پدربزرگم اومده خونمون یکی همش بهش میگفت این یعنی من نوه فلان دخترته اما پدربزرگم پشت کرد بهم و با اخم گفت من اینو اصلا نمیشناسم از اون لحظه به بعد هیچوقت به خالم از گل نازک‌تر نمیگم  

جوانه میزنیم از همانجا که خاک شدیم✨️🦋🌱

هروقت ببینم تو خوابم که یکی مرده حتما ی بلایی سرش میاد

شب قبل فوت بابابزرگم خواب دیدم که مادربزرگ خدابیامرزمم اومده و ۲ نفری زن و شوهری دارن سفره میندازن و ما ها(یعنی بچه ها نوه ها)هم اونجا جمعیم.فردا صبحشم دوباره داشتم همون خواب رو میدیدم که بابام به شوهرم زنگ زد و گفت که بابابزرگ تموم کرده

فقط 28 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

 عموم ک ۲۱ ساله بود فوت کردن و پارسال من خواب دیدم ک اومده خونه مادربزرگم رفتم بغلش کردم گفتم عمو کجایی تنها دلت نمیگیره گفت نه من مهمون دارم فرداش دوباره دیدم ک بابابزرگم بغل قبر عمومو داره میکنه منو عموم وایسادیم نگا میکنیم اون خوشحاله ما ناراحت ب عمه هام تعریف کردم دقیقا یک ماه بعدش مادربزرگم و فوت کرد و وصعیت کرد ک پیش عموم خاکش کنیم این ی نمونه کوچیکشه

هروقت ببینم تو خوابم که یکی مرده حتما ی بلایی سرش میاد شب قبل فوت بابابزرگم خواب دیدم که مادربزرگ خ ...

وای خدا بیامرزه پست جدیدمو بخون منم همچین چیزی تجربه کردم

وای خدا بیامرزه پست جدیدمو بخون منم همچین چیزی تجربه کردم

خوندم.خدا رحمتشون کنه

من ی دایی داشتم که تو بچگی فوت کرده زیر یک سال سنش بوده.بعد از فوت مادربزرگم ی بار خواب دیدم که ی آقای حدود ۳۰-۳۵ ساله با ریشای بلند و سیاه نشسته پای سجاده و داره ذکر میگه و نماز میخونه.مادربزرگمم تو خونه همون جای همیشگیش با همون لباس سبزی که آخریا برا خودش خریده بود کنار پنجره نشسته بود.بعد توی خواب پرسیدم که این کیه؟ یکی بهم گفت نمیشناسی؟این دایی احمده.... بعدا از مامانم پرسیدم گفت درسته تو ی همچین دایی داشتی و اسمشم احمد بوده

فقط 28 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
تو خوابات هم از اون دنیا و اتفاقات برزخ هم چیزی دیدی یا اینکه اموات بهت خبر بدن 

نه ولی من یچیزیو حس کردم اینکه میگن اونایی ک خودکشی میکنن جهنم میرن ب نظرم اینو میگن ک مردم اینکارو نکنن چون ب نظرم تقدیر هرکسی یجوریه یکی خب نمیتونه خودکشی میکنه یکی از جوونای ما خودکشی کرد همه میگفتن جاش جهنمه ولی ب قدری ب خوابام ایمان دارم ک میدونم نیست چند وقت پیش پنجشنبه شب بود اتفاقا خوابیده بودم حس کددم ی بوی خیلی خوبی میاد بویی ک تاحالا حسش نکردم برگشتم همونی ک خودکشی کرده بودو دیدم اومد سمتم بغلم کرد تا حتی بهش گفتم چقد بوی خوبی میدی عطرت چیه بهم گفت تو نمیتونی مثل این عطرو گیر بیاری این عطر جاهای خاص هست

خواب دیدم غم یکی از اعضای خوانوادم رو دوشمه تو یه جای غریب هم هستم چیزهای خیلی عجیبی دیدم که اصلا امکان نداشت اتفاق بیوفته ولی نه ماه بعدش دیدم تو همون جایی که تو خوابم بود هستم تمام جزئیات اتفاق افتاده بود و من تو همون مرحله خوابم بودم ،بعد فوت هم طرف وصیت نامه نوشته بود تو دفتر خواهرم قبل مرگش کسی نمی‌دونست ،هی میومد تو خوابم به خواهر نگاه میکرد  سر چهلم اعصابم خورد شد کل وسایلای خواهرمو ریختم بیرون گشتم تا متوجه وصیت نامه شدم

کرونا گرفتم بند بند وجودم درد میکرد،  تب و لرز شدید داشتم،  رو تختی و پتو روم بود،  خود به خود غش میکردم و دو سه ساعت بیهوش بودم،  پسرم پیشم بود چند ساعتی یه دفعه بیدارم میکرد 

چند روز با این حالم افتاده بودم 

یه روز غش کردم وگفتم تمام شد دیگه جون ندارم راه برم حتی جون ندارم تکون بخورم

خواب دیدم رفتم پیش مادر بزرگم که تازه فوت شده بود و بهم گف چقد دیر اومدی سه روزه سر راه منتطرتم و توی خوابم ایستاده بود وسط جاده گف حالا بیا واست اب خنک اماده کردم بخور،  میدونم گرمته، بعدم گف برو سریع برو اینجا نایست،  حتی روشوکرد اونور برو برو میکرد

بیدار شدم تو تب میسوختم همچنان

خوندم.خدا رحمتشون کنه من ی دایی داشتم که تو بچگی فوت کرده زیر یک سال سنش بوده.بعد از فوت مادربزرگم ...

منم هروقت عموم میاد ب خوابم یکی رو با خودش میبره چن وقتی بود خیلی خواب عمومو میدیدم در حدی ک افسرده شده بودم و مدام گریه میکردم اخه عموم ۱۵ روز بعد عروسیش مرد همش خواب میدیدم ب من میگه برو عکسامو با عشقم ببین و فلان هی میومد منو ناراحت میکرد دوماه پیش خواهرم با بچه تو شکمش فوت شد و یارشو تنها گذاشت🥺

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز