کلی ذوق دارم برا امسال ... خیلی گشتم خیلی جاها سپردم همه جا گفتن سابقه کار من ۹سال خصوصی تدریس میکردم اما سابقه کار محسوب نمیشد؛
برای مدیرم شگفت انگیز بود که علاوه بر رشته خودم میتونم دروس ریاضی و زبان هم تدریس کنم ...
گفت من دبیر عربی میخوام و تو میتونی از مهر بیای ...❤
(رشتم الهیات فقه و مبانی حقوق اسلامی)
مدیرمنو برد به سالهای اول دوره راهنمایی اونجا که به یکباره فهمیدم چقدر قشنگ میتونم عربی رو به دوستام یاد بدم... و من از اول راهنمایی کوچکترین معلم عربی شدم 👩🏫 وقتی خونمون موقع امتحانا پر میشد از دوستام که میومدن ریاضی و عربی و زبان یاد بگیرن ...حتی بعضیا حق الزحمه هم بهم میدادن ... بعد بزرگ تر که شدم ادامه دادم با افراد بیشتری درس کار میکردم از همسایه ها و...اما پشت آزمونهای استخدامی قفل شده بودم و هروز غمگین تر چون خونمونو عوض کرده بودیم ازدواج کرده بودم و به سختی میتونستم شاگرد پیدا کنم . 
سالهای دانشگاه و بعد از اون تک و توک شاگرد داشتم با کارهای دانشجویی سرگرم بودم  اما مدرسه عشقم بود متاسفانه هرجا میرفتم میگفتن پایه ی پیش دبستانی ودبستان اما من فقط هدفم دبیری عربی و ریاضی بود !
دستخطمو میذارم فقط بگم که این خط خودمه و جایی یاد نگرفتم ارثیه از پدرم بهم رسیده خوش خطی ...
شعر از جناب ایرج میرزا؛
یاد باد آنچه مرا داد استاد/ آدمی نان خورد از دولت یاد 
هیچ یادم نرود این معنی/ که مرا مادر من نادان زاد 
پدرم نیز چو استادم دید /گشت از تربیت من آزاد 
هرچه دانست آموخت مرا /غیر یک نکته که ناگفته نهاد:
" قدر استاد نکودانستن" / حیف استاد به من یاد نداد
