اکثرا همینطورن.خب اولا تجربه ندارن.دوما نمیدونن حرفی که میزنن تو ذهن طرف مقابل چه تاثیری میذاره.سوما هر چقدرم بگی بچه تحت تاثیر مادرشه و خواه ناخواه جلوش وا میده.و مثلا میگه مامانمه دیگه سو استفاده نمیکنه که.
شوهر خواهر من که فاجعه بود.ینی دسشویی هم میرفت مادرش ریز به ریز خبر داشت.ببین از همه لحاظ عالز بود و هست ولی این مشکل خیلی خواهرم ناراحت میکرد.من بهش گفتم کم کم با زبون نرم تذکر بده.هنوز زن داری بلد نیست.باید یاد بگیره.بابا نگاه به قد و قوارشون نکنید اینا هم مثل ماها که شوهر داری بلد نبودیم و هی سوتی میدادیم ،زنداری بلد نیستن.یواش یواش یادش بدید.
مثلا بهش بگو عزیزم من هر چی به تو میگم تورو محرم خودم میدونم دوست ندارم همون حرفو از دهن مادرت یا خواهرت بشنوم.برای من حریم خصوصی مهمه.بهش بگو فکر کن تو به من یه حرفی زدی فردا بابام بیاد همونو جلوت بگه،تو چه حالی میشی،نمیگی چرا حرفای منو به بابات گفتی؟ولو اینکه حرف مهم نباشه.
باید زیاد بگی ولی با نرمش.از مادر و خواهرشم تو این زمینه بد نگو.فقط بگو دلم میخواد حرفام مثل یه راز پیشت بمونه.چون با تو فقط اینا را میگم.هی بهش دنده بده.حس قدرت بدا.حس تکیه گاه تا حرفت روش اثر کنع