اصلا نمیتونم با همسرم صحبت کنم حتی کوچکترین چیزی که میگم اعصبانیش میکنه خیلی باهام بدرفتاری میکنه سعی کردم متوجه بشم تو دعوا خواسته اش از من چیه فقط تحقیرم میکنه اوایل می‌گفت بددهنی میکنه با اینکه اول خودش توهین میکرد خیلی وقته توهین نمیکنم و فقط می‌شنوم و سعی میکنم منطقی صحبت کنم سر هیچی یه دعوای بزرگ میوفته مشاوره نمیاد هیچ کسو قبول نداره خوبی هاییم داره که از بدیاش بیشتره اما بدیاش هم غیر قابل تحمل شده کم آوردم امروز میگه من یا تو خانواده ات و فکو فامیلات جور درنمیان بکشید از من بیرون از همه بیزاره یه حرف درست بزنم اونم برعکسش میکنه و پیش خانواده ها میگه گفتم شاید ایراد از منه آروم آروم دارم میذارم کنار ایرادامو اما همون حرفای قبلی بازم هست که واقعا دیوونم میکنه توهینم نمیکنم فقط توهین می‌شنوم بهم گفت اگه تو پیجم دختر دیدی حتما بهم بگو انفالو کنم منم گفتم باشه امروز بهش گفتم کاملا با احترام یه جوری باهام بد رفتار کرد انگار قتل کردم و میگم خب مشکل کجاست قضیه گذشته رو وسط می‌کشه قهر میکنه حرف نمیزنه بی محلی شدید میکنه بهش گفتم خب میخای چجوری باشم تو بهم بگو میگه حالم از همه زنا بهم میخوره و کلی تحقیرم میکنه موندم پای زندگیم تا هر جوری شده بخاطر بچم زندگیمو بسازم درسته سیاست ندارم اما دوست دارم یاد بگیرم زندگی که با هزار جور سختیش کنار اومدیم درست بشه گاهی اوقات یه جوری بهم فشار میاد میرم خونه پدرم البته خودشم اینو میگه و برمی‌گردم سر زندگیم میگه چرا رفتی اونجا همه میفهمن عابرو برات مهم نیس با اینکه برام خیلی مهمه و به کسی چیزی نمی‌گم بابت دعواهامون . از نظر اون من مقصرم تو همه چی نمیدونم چجوری رفتار کنم با اینکه حرف بدی نمی‌زنم سعی میکنم داد نزم گاهی اوقات کنترل رفتارم از دستم درمیره آنقدر که تحقیرم میکنه اعصبانی میشم وقتایی هم که خوبیم باهم خیلی خوب رفتار میکنیم یکم که بحث خیلی کوچیک پیش بیاد جهنمی میشه که بیا و ببین تا حالا توی این چند سال بهم وفادار بودیم زندگیمون رو ساختیم از هم چیزی ندیدم فقط سر هیچو پوچ دعوا میشه و کش میاد
نمیدونم عزیزم انگارکینه ای هست شوهرتون ..دکتراعصابمومیتوته بهشون کمک کنه قرص ارامبخش و اینا
خودمم می‌دونم کینه آیه هیچ چیزی رو فراموش نمیکنه همش تو گذشته غرق میشه توی دعوا سر همین بحثی یا اختلاف نظری که بینمون پیش اومده بحث نمی‌کنیم فقط گذشته رو وسط می‌کشه یه جوری حرف میزنه انگار اصلا منو نمیخاد قلبم به درد میاد
چون فکرو ذکرت اینه که اونی که اون میخواد بشی دلشو زدی
خودت باش واسه خودت ارزش قائل شو
مردی که تحقیر کنه باید ادب بشه
بببن باید کنار بیای باهاش کلن هیچی نگو بزار خودش متوجه رفتار بدش بشه چون کسی ک‌خودش آرامش نخواد هیچکس نمیتونه بزور بهش تحمیلش کنه گذشته رو ب رخ کشیدن و کینه ای و بی منطق بودن چیزی نیست ک آدم باهاش کنار بیاد.واقعا این زندگی کوتاه ارزش آزردن کسی رو ندارع اونم عزیزترین فرد زندگیت...
خودت باش اصلا ب این فک نکن ک اون چی میخاد.تاحالا اونی شده ک تو خواستی؟؟؟پس تو هم خودت باش و سعی کن نسبت ب دیروزت بهتر باشی اول برای خودت.بعد دیگران خودبخود فیضت میبرن.بقول یارو گفتنی پرو شده
دقیقا هیچ وقتم راضی نمیشه از من سر هر بحث خیلی کوچیکی بهم میگی روانی دیوونه تیمارستانی تو آدم نیستی حییوون از تو بهتره امروز آنقدر سر این موضوع پیج اینارو بهم گفت و کلی تحقیر دیگه که نتونستم چیزی بگم فقط آروم با احترام جوابشو دادم دیگه مغزم نکشید گوشیمو زدم زمین خداروشکر چیزیش نشد گاهی با حرفای تلخش قلبمو میشکونه و عکس العمل من دربرابر رفتارش منو مقصر میکنه
منم نمیتونم با همسرم راحت حرف بزنم. همسر من همه چی بهش بر میخوره و مث بچه ها قهر میکنه. ۷ سال از من بزرگتره ولی مث بچه هاس.
توی بحثای گذشته زندگیت چیزی بوده از سمت تو که خیلی بد بوده باشه مثلا تو دعوا یه حرفی ی رفتاری کرده باشی که اون به اصطلاح دلش بشکنه
خب تو فکر می کنی این جوری پدر و مادر رو کنار هم داشتن برای بچه بهتره؟ داره داغونت می کنه...
مرده شور آبرو رو ببرن. آبرو برای آدم خوشحالی می شه؟ نون و آب می شه؟ آرامش می شه. بقیه فکر کنند من خوشبختم ولی بدبخت باشم اون فکر بقیه به چه درد می خوره؟ این آدم شدیدا مشکل داره. مشاور هم که نمیاد.. راهی نیست آخه.
ولی مشکل بزرگ اونجاست که داره تو رو خرد می کنه. باز اگر به تو کاری نداشت تو برای خودت با بچه ات زندگی می کردی اونم خرجتون رو می داد. ولی اینجوری که یه سری داره تحقیر می کنه نمی شه آخه.
بچه چند سالشه؟ شرایط تحصیلات و شغل و خانواده ات چه طوره؟
هیچ بزرگ تری هم در فامیل نیست که اگر باهاش صحبت کنی و شرط موندنت در زندگی رو مشاوره رفتنش بگذاری تاثیر کنه؟ البته من حس می کنم همسرت اول روانپزشک احتیاج داره که کمی آروم بشه. بعد بره مشاوره. تازه شایدم درست نشه. اینجور مشکلات عمیقه. ریشه در کودکی داره. وقتی طرف همه جوره می خواد و تلاش می کنه درمانش سخته. چه برسه به موردی که خودشم نمی خواد.
