2777
2789
عنوان

تا الان بیدارم بخاطر...

361 بازدید | 20 پست

چند وقتی بود خواستم جدا شم بهشونم‌گفته بودم دقیقا زمانی که تصمیمم داشت جدی میشد  

تونگو حامله ام و کاری ازم برنمیومد 

الان خیلی اذیتم و زیادی حرص میخورم نمیتونم بی تفاوت باشم    بچه امم کوچیکه ۹ ماهشه   نمیدونم چیکار کنم 

فیط مث شمع دارم اب میشم 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اینا ک مشکلی نیس ک بخاطرش بچتو بچه طلاق کنی واقعا

اینارو کلی گفتم 

پس خودم چی از بس حرص خوردم دیگه  نمیکشم  بچه بعدا اسیبشو میبینه حداقل جدا زندگی میکنم بهتره 


خسته شدم از بس تکیه و کنایه های فامیلارو شنیدم که خانواده شوهرت  چطورن 

شوهرمم بچه  کوچیکه بوده گوش بفرمانشون 


خانواده شوهر باهات رفت و آمد ندارن برو صدقه بده و خدا رو شکر کن فقط همین ، 

 فک میکنی 

رفت اوند که هرروز اینجان برادر شوهرام 


پدر شوهرم هرچی بهش احترام میذاری هیچه 

نمیتونه جبران کنه 


منم اذیتم 

فک کن ده بار بابات دعوتش کنه یکبار نتونه یه تعارف خالی کنه چنان خسیسه 


عیادت مریض نمیره 

 و من سنگ رو یخ میشم 

فک میکنی  رفت اوند که هرروز اینجان برادر شوهرام  پدر شوهرم هرچی بهش احترام میذا ...

خوب اینا رو ول کن با شوهرت چه مشکلی داری ؟ 

ببین اونا رو کم کم به روال خانواده شوهرت کن،وقتی پدرت رو دعوت نمیکنن تو هم نکن، بیشتر خودت رو مشغول کارای خودت کن تا کمتر بیان و برن ،هرکاری کردن تلافی کن ، مشکل اصلیت اگه ایناس راحت حل میشه

اینارو کلی گفتم  پس خودم چی از بس حرص خوردم دیگه  نمیکشم  بچه بعدا اسیبشو میبینه حدا ...

اگه مشکل از خود شوهرت بود حق داشتی ولی مشکلات با  خانواده شوهر نمیگم سخت نیست ولی مشکل حادی نیست.شهرتونو عوض کنید یا خودتو عوض کن ک حساس نباشی و بی خیال تر بشی

اگـه بشـه چــی میشــــه  
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792