منم اینجوری بودم سر مامان بزرگ مادریم پدر اشغالم نمیذاشت برم ببینمش. الانم شش ساله ندیدمش.
بعضی وقتا تو هپروت صداشو میشنوم که میگه (اله اولرم سنین اوچون)
یا تو خواب که میبینم با حس خفگی و سنگینی بیدار میشم.
من چون مامانم تو شش ماهگیم فوت کرد این مادربزرگم منو به دندون گرفت بزرگ کرد تا هفت سالگی تو خواب میبردن میاوردن منو بین خونه مادربزرگ پدری و مادری ولی بیشتر علاقه به مادری داشتم