ما یه شهر دیگه ای زندگی میکنیم دیروز واسه تعطیلات اومدیم شهر خودمون، شوهرم منو رسوند خونه مامانم خودش رفت خونشون گف کار دارم باید برم هرچی گفتم باهم بریم خب گف من برم زود میام
شب ک اومد گفتم چیشده چخبره گف مامان رفته خونه خواهر شوهرم دعوا کردن
گفتم چرا علتش چیه گف فقط همین بدون
دوست ندارن تو بدونی تو زندگی بقیه دخالت نکن
خیلی بهم برخورد