دخترم سه سالشه به شدت شلوغو لجباز و حرف گوش نکن و وحشیه،سره هر جیزی یک ساعت داد میزنه و گریه میکنه بخدا مغزم دیگه نمیکشه از یه طرف نمیخوام حرف حرف اون باشه از طرفیم بالجبازیه اون منم لجبازی میکنم بدتر میشه،بخدا خیچ لچه ای دورو ب م انقدر وحشی و سرکش نیست ،ناشالله خیلی باهوشه ول یواقعا کم اوردم گاهی روزا خودمو میزنم گاهی روزا دیگه نمیکشم اونو میزنمبعد عزاب وژدان میگیرم ،چیکار کنم اخه؟
ازت بدم میامد، وقتی میگفتن مبارکه پسره، چه خوب آفرین پسره، دلم میخواست همه رو خفه کنم، تو رو بیارم بیرون، نباشی، 😢 بدم میامد چون احساس میکردم به خواهرت توهین میشه، دلم میشکست از حرفها، حرفهاشون باعث شد ازت بدم بیاد، منتظر اومدنت نبودم اینقدر که حتی یه عکس هم نگرفتم از بودنت 😢 تو اومدی، صورت ماهت رو که دیدم عاشقت شدم، خنده های دلبرانت، ساکتی و مظلوم بودنت، وقتی خواهرت رو از من هم بیشتر میشناسی، من رو ببخش پسرم، من رو ببخش اگر گفتم دوستت ندارم، عاشقتم با همه وجودم با همه قلبم، اگر بخوای جون و عمرم رو براتون میدم، کاش مردم میدونستن گاهی با جملاتشون چه آتشی به قلب دیگران میتونن بزنن، دوست دارم مرد بزرگ بشی نه نر، دوستت دارم پسرم😘
لجبازی یعنی دنبال توجه و کسب محبته یا همبازی میخواد و حوصله اش تو خونه سر رفته
فقط میگه حرف حرف من باشه مثلا تو خیابون میگه گوشیو بده من میدم بهش میگمیه جا وایسا نیوفته جوب بعد نمیت نه یه جا بمونه ازش میگیرم میشه جنگ،یا بزور میگه بده بازی بریزم