2777
2789
عنوان

امشب خیلی گریه کردم 😢

237 بازدید | 9 پست

از باشگاه برگشته بودم و خسته بودم 

شوهرم صبح تا شب سرش تو گوشیه.

معلمه و تابستونا بگیره به من توجه نمیکنه 

داشتم صبحت میکردم بهش گفتم چرا به صحبت‌های من توجه نمیکنی گوشیشو ازش گرفتم خیلی وحشیانه منو زد 

یه بار زد تو کتفم نه‌کتک ولی محکم بود 

نتونستم کاری کنم چون فعلا خونه پدر شوهرم هستیم برا چند ماهی بخاطر ساخت خونمون 

از این ورم خانواده‌ام خوب نیستن و خونه شوهرم برام بهشته در برابر خانواده ام مامانم که از دشمن بد تره الان چند ماهه ندیدمش و یه بارم زنگ نزد بهم خیلی مادر بدیه خوبی آرش ندیدم ۵دقیقه فاصله هست بین خونمون و خونه بابام ولی چه فایده انگاری خانواده ندارم 

این شوهر منم همه چی رو میدونه میبنه 

خلاصه آنقدر دلم گرفت از ساعت ۱۰تا الان اشک چشام بند نمیاد دوست دارم جیغ بزنم نمیتونم قلبم درد گرفته الآنم گریه میکنم خیلی تنهام خیلی حس تنهایی میکنم واقعا بی کسم 😭


بانوی ایرانی 🥰 همسر متعهد ❤️ مادری مسئول 🙂

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خب عزیز من تو که خانواده ت اینجورین چرا به پرو پای شوهرت مپیچی و یه درد به دردهات اضافه میکنی قوی با ...

اخه هیچ برام وقت نمیزاره منم تنهام کسی رو ندارم آدمم سنگ‌که نیستم دوست دارم باهاش صحبت کنم حتی سر سفر هم گوشی به دست هست ندیدمش اصلا خسته شدم از تنهایی 

بانوی ایرانی 🥰 همسر متعهد ❤️ مادری مسئول 🙂
اخه هیچ برام وقت نمیزاره منم تنهام کسی رو ندارم آدمم سنگ‌که نیستم دوست دارم باهاش صحبت کنم حتی سر سف ...

میفهمم عزیزم سخته امیدوارم خودش شعور معاشرت پیدا کنه باهاش درگیر نشو

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  16 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش